چند روز پیش که رفته بودم کتابخونه ، یه اتفاق جالب افتاد که البته ویدیوهاشم گرفتم که چون صبح اونها رو اپلود کردم دیگه مشکلی نیست و در دسترس هستن.


 

--------------

این توضیح رو باید بدم که من کتابخونه که میرم با خودم هم تو ظرف غذا ، هم غذا میبرم و هم لقمه درست میکنم و اونم بعنوان میان وعده و این روزها هم دیگه حوالی ساعت 12 اذان میزنه ، اذان زد و منم دیدم خیلی گشنمه ، گفتم اول یه چیزی بخورم از این ضعف و اینا در بیام بعد برم نماز بخونم. بعد رفتم تو فضای سبز محوطه . اونجا چندتا گربه دیدم که رفتارهاشون برام عجیب بود ، یعنی همین که من رفتم بغل نیمکت نشستم تا لقمه ام رو در بیارم و یه چیزی بخورم ، یکی اومد هی مدام میو میو میکرد و منتظر نشد که من کارم رو بکنم که یهو همونطور که اون مشغول چرخیدن دور پای من و هم مشغول دراوردن لقمه از کیفم بودم یهو گربه هم خورد بهم و من ترسیدم و یه جیغ کوتاه زدم و اونم از جیغ من ترسید ، یه کم اونورتر رفت ولی دور نشد و همجنان دور و بر من وایستاد و بهم نگاه میکرد.

 

بعدش که حالا من لقمه ام رو دراوردم و مشغول خوردن شدم ، یه تیکه از غذاشو انداختم برای این گربه هه ، با این منظره ، توجه چند تا گربه که اونورتر بودن جلب شد و اونا هم اومدن سمت من ، حالا یکیشون اومد و اونم اومد میو میو کرد و یکی دیگه شون هم کمی عقب تر وایستاد و نگام میکرد و منتظر بود که من براش غذا بریزم.

 

از بین این 3 تا گربه که دور من جمع شده بودن ، غیر از اون اولی ، دومی اومد سمت من و بهش گفتم ببین تو این غذا رو نمیخوری ، یه تیکه نون گمونم بود انداختم براش ، اومد بو کشید و رفت و دومی اومد اونو به دندون کشید و دید باب میلش نیست و رفت ( اولی هیچ تلاشی نکرده بود و دید و رفت ولی دومی یه تستی کرد ) با اینکه به هر 3 تاشون من غذا دادم ولی این برام جالب بود که

 

درسی از گربه


اون گربه ای که از اول میاد جلو  و تا اخرش می مونه که یه چیزی بگیره ، این مصمم هست که نیازشو برطرف کنه و حالا هر جوری که بلده ( شاید بشه گفت گربه الفاست که اول این میاد جلو ) بعد که این غذاشو میگیره ، بقیه می بینن که اون گربه هه غذا گرفته ما هم بریم یه چیزی بگیریم ، که حالا اونم یا میاد یه میویی میکنه یا عقب تر میشینه و با صورتی درخواست از التماس میگه منو ببین.

 

یاد این افتادم که ادم باید در درخواست هایی که داره مصمم باشه و هر طور شده ، کارشو پیش ببره نه اینکه اون عقب بشینه بگه یعنی کار منم راه میفته!!!به منم مثلا غذا میده؟؟؟

 

 

 

 

 

 

 

اینم برگشتنی فیلم گرفتم ، اینقدرم تاریک نبود نمی دونم چرا سیاه افتاده

 

 

ایشالله سری بعدش رو من صبح کله سحر فیلم بگیرم ": )