یه موقع هایی هست که ادم باید در 2 موقعیت مختلف باشه بعد هر دو رو با هم بسنجه

یعنی هم لاغری و هم چاقی

البته چاقی که اصلا خوب نیستا ولی منظورم چیز دیگست

یه جسی هست دوست دارم اسمشو بذارم ازادی ، یا راحتی

یعنی اینطوری که مثلا اونقدر سبک باشی که انجام کاری که میخوای انجامش بدی برات سخت نباشه

تکون دادن دست و پا برات سخت نباشه یا حتی راه رفتن مثلا

ادم موقعی که چاقه و اضافه وزن داره ، گاهی سختشه انجام یه کارهایی رو یا حتی سختشه که مثلا مسافت طولانی ای رو راه بره چون به نفس نفس می افته ، بعد منم واقعا یادم نیست چرا واقعا چاق هستم ، چه سربازی مثلا و جه قبلترش توی کاردانی ولی توی همون موقع های اموزش سربازی انقدر بدو بدو داشتیم که چون باعث میشد ادم وزن کم کنه ، انجام یه سری کارها براش راحت تر بود ، وزنی مثل پر توی هوا به همون سبکی ، بعد راحت پاتو میندازی روی پات یا اصن یه حس خاصیه که نمیشه تشریحش کرد

 

بعد الان شما اون جدول رو میبینی میگی واقعا 103 هستی یا بودی؟ اوه ، من 115 بودم بعد مرتبا هر هفته حالا جدای از ورزش که پوست خودم رو کندیم و یه حالی به حالی بود رسیده بودم به 103 و توی مسیر کاهش وزن هستم ولی همین ، همین کاهش وزنه ، هم باعث شده نسبت به قبل ازادتر باشم یعنی یه حسی که برام تازگی داره رو دارم و حالا شاید یکی باشه بگه من که لاغرم چیزی هم حس نمیکنم ولی من میگم شما به اون حسه عادت کردی ولی برای من تازگی داره ، اره خلاصه حس خوبیه

 

از علایم دیگه اش هم اینه که لباس ها به ظاهر گشاد شدن ، شکر خدا بزنم به تخته ماشااه و لاحول و لاقوه الا بالله

حالا اونایی که وزنشون استانداره دیگه هیچی دیگه ، همه مدل لباسی تنشون میشه و مشکل لباس ندارن

": )))

 

اهان حالا من نمیدونم اینو باید جدا تاپیگ بزنم یا نه 

بذا جدا یادداشت بزنم که موضوع مشخص باشه