گمونم تاریخچه این مطلبی که میخوام برگردم ، یعنی چیزی که خودم بهش رسیدم برمیگرده به اون زمان مهسا امینی یا حالا دوماه اینورترش ، بصورت مستقیم ولی غیر مستقیم چرا. اگه یادتون باشه من اون موقع ها یه یادداشت زدم که چرا مثلا این افراد ساکت هستن؟

 

بعد گمونم همون موقع ها بود که دیدم بعضی ها ، منظورم بعضی از افراد معروف توی اینستاگرام مثل این دختره ، یادم رفت اسمشو ، خیلی معروفه ، الان یادم نیست اسمشو ولی اون ، اون زمان ها سکوت کرد و بعدش یه لایو یا ویدیو گذاشت که چرا بین مجازی و واقعی اینقدر تفاوته ، میرن کافه میگن و میخندن ، اهان سرنا امینی ، میرن کافه میخندن بعد توی اینستاگرام که میان میگن محتوی شاد نذارین و هر کی هم بخنده بهش حمله میکنن !!

 

اون زمان خب بعضی ها هم مثلا پست و استوری هم با جریان اعتراضات میذاشتن که این کارشون بیشتر باعث معروفیتشون شد هر چند مثلا دستگیر شدن و اینساگرامشون بسته شد ولی خب یه پیج دیگه زدن .

 

اما چیزی که میخوام بگم دقیقا به اون ماجرا مربوط نیست ، ولی من اون زمان بهش رسیدم ولی خب گمونم یه رویه باشه که هرکسی متناسب با خدایی که برای خودش ساخته بایدها و نباید ها ، یا همون خط مشی هایی رو برای خودش تعریف کرده . مثلا فالورهای کسی توی اینستاگرام ، 6 میلیونه ، خب این شخص میاد میگه حالا که من به اینجا رسیدم پس راجع به این مسائل هیچی نمیگم و سکوت میکنم که با ریزش مخاطب مواجه نشم ، حالا شاید همه اینجوری نباشن ها ولی دیدم.

 

ولی از اونور ، توی مجازی ، بعضی هستن که خداشون چیز دیگست که اتفاقی هر کاری رو میکنن برای دیده شدن . هر کاری ها ، مثلا دیدین که بعضی ها عجیب و غریب غذاها ، یا مثلا گوشیشون یا لباسشون رو سوخاری میکنن و بعدش میکنن تو حلقشون ؟  ": |

 

منم ندیده بودم تا گمونم دیروز که توی چنل یکی از این یوتیوبرها دیدم که یه کارهایی رو میکرد که طرف چه کارهایی رو میکرد برای ویو گرفتن که حالا گمونم اون ویدیوها برای یکی تو اینستاگرام بود.

 

یه حکایتی بود از یکی که قریب به مضمونش این بود که یه دزدی رو گرفتن و اعدامش کردن و اویزونش کردن داخل شهر ، یکی از عرفای اون شهر اومد به پاش بوسه زد و گفت واقعا این بندگی خالص کرد و عهدش رو در کارش به اتمام برد و خالصانه کار کرد توی کارش که همون دزدی بود. بعضی هم همینطورن و خالصانه کار میکنن برای خدای خودشون.