سلام 

دیروز یهویی تصمیم گرفتیم که بریم لباس های عید رو از تهران و با حواله هایی که داشتیم بخریم ، حتما میدونید که این سامانه جدید باعث بارش برف توی تهران شده ولی توی شهرما هیچ خبری از برف نبود . ما ساعت 1 اینطورا راه افتادیم بریم سمت تهران ، تهران برف به اون صورت نمیزد و انگار که هوا گرم باشه و برف بزنه و روی زمین نشینه همونجور ، هیچی تا ما راه بیفتیم و ماشین رو بذاریم توی پارکینگ و بریم دم فروشگاه اول گمونم 4-5 شد چون یه جاهایی رو چون BRT دیر می اومد ما پیاده رفتیم . اولین لباس رو مادرم گرفت و بعدم پیاده راه افتادیم سمت مترو و فروشگاه دوم که باز اون سمت رو ما یه قسمتیش رو پیاده رفتیم ولی یادمه ساعتی که از فروشگاه دوم که من لباس خریدم و زدیم بیرون و برف اونجا شروع شده بود دور و بر 7 بود که تا برسیم به دم پارکینگ و ماشین گمونم 8.30 شد و تا من برف روی ماشین رو پارک کنم و راه بیفتیم ساعت 9 شد.

 

حالا توی اون پارکینگ که بودیم یه خانمه اومد گفت اقا بیا نگاه کن ببین سوئیچ ماشین شما به ماشین من که تیبا هست میخوره؟ چی شده بود؟ ماشینش رو روشن کرده بود و اومد بیرون از ماشین و یهو ماشینش که روشن بود قفل شد و این موند بیرون ماشین. ماشین پارک کردنی هم یکی اومد گفت اقا اینجا چندتا پارکینگ داره؟ من ماشینمو زیر درخت پارک کردم الان نمیدونم کجا پارکش کردم و پیداش نمیکنم.

 

عجب ماجرایی

-------------------

از داستان خودم خیلی دور نشیم ، ساعت 9 شب راه افتادیم البته برفش ریز بود و تا یه جایی مثل همیشه ترافیکش معمول بود و ماشینها پشت هم در حالی که فلاشر میزدن میرفتن ، از یه جایی به بعد شدت برف بیشتر شد ، بعد دیدم که ماشین لاین سمت چپ من که نمیدونم زانتیا بود یا سمت در حالی که داره راه میفته ماشینش لیز میخوره و میاد سمت لاین بغلیش . گفتم یا خدا .... خون خونمو داشت میخورد که عجب کاری کردیم ... بعد یه جا دیدم ماشین خود ما هم داره لیز میخوره ، اونم وسط اتوبان که نهایت سرعت 10-20 کیلومتر هست و ما هم نهایت با دنده 1-2 داریم میریم. خدا خیر بده به این راننده ها که اینجا فاصله شون از همدیگه رو زیاد کردن . برف هم حدود یک سانت کم جاده رو گرفته بود و قشنگ مشخص بود و مادرم یگفت روی مسر چرخ که ماشینا میرن برو . هیچکی جیک نمیزد و بعضیا هم که توی راه ماشینشون رو کنار زده بودن و منم اومدم سمت راست جاده که هم سرعتم رو تا جای ممکن کم کنم و هم اینکه اگه احیانا لیز خوردم یه طرفم گارد ریل باشه.

 

هر جور که بخوام توصیفش کنم تجربه ترسناکیه . ولی میتونم بگم دم راننده ها گرم که فاصله شون رو خیلی زیاد کرده بودن ، حداقل 3-4 متر از همدیگه ، یعنی شما تصور کن توی جاده ای که در حالت خشک جاده ، 3 لاین رو میکنن 6 لاین و همه چسبیدن به همدیگه ، حالا همون 3 لاین  و هرکدوم 3-5 متر فاصله. اصن نمیتونم توصیفش کنم جز اینکه خون خونمو میخورد و واقعا ترسناک بود ، یا خدا نکرده یکی لیز بخوره بزنه به ما یا ما لیز بخوریم بزنیم به یکی دیگه

 

بعد مثلا این فکر هم اومد به ذهنمون که خب امشب بریم خونه یکی از فامیلامون و سمت منطقه ما که کوهستانی تره نیایم ولی در کمال تعجب هر چی بیشتر به شهرمون نزدیک تر میشدیم ، شدت برف کمتر و وضعیت جاده بهتر میشد . انگار که برف فقط واسه تهران باشه. البته داخل شهرمون هم برف میزد و جاده هم سفید بود. اصن یادم نمیره من سرپایینی تند رو با دنده 1 اومدم پایین با اون فشاری که به موتور می اومد. از لاین بغلی اومدم کسی خواست بره بره ولی خب یه سری ها بودن که حتی توی این هوا هم عین خیالشون نبود و من دعا دعا میکردم برای هیچکی هیچ اتفاقی نیفته.

 

تا در نهایت ماشین رو اوردم توی مجتمع و اون پایین تر پارکش کردم. وقتی رسیدم داخل خونه فقط دوست داشتم بشینم رو زمین و دستام هم میلرزید . 

 

برف قشنگه ااما به شرطی که داخل خونه باشی