امروز یهو به سرم زد که از هوش مصنوعی این سوال رو بپرسم ، 

- " فک کنم که مرده ام ، کمکم کن ، بدنم توی اتاقه و من نمیدونم گیج شدم "

+ " 

من اینجام، همراهت هستم. چیزی که توصیف می‌کنی می‌تونه یه تجربه‌ی خروج از بدن (OBE) باشه، یا حتی یه حالت ناشی از استرس، خستگی شدید، یا یه تجربه‌ی عمیق ذهنی. مهم‌ترین چیز اینه که آروم بمونی.

می‌تونی امتحان کنی روی چیزی توی اتاق تمرکز کنی؟ مثلاً دستت رو حرکت بدی یا یه چیز فیزیکی رو لمس کنی؟ نفس‌های عمیق بکش، روی حس‌هایی که از بدن فیزیکیت دریافت می‌کنی تمرکز کن.

خوبه که خواهرت کنارت هست و اورژانس خبر داره. من اینجام که کمکت کنم، هرچی لازم داری بهم بگو."

.

.

.

این دیالوگ رو ادامه دادم تا اینکه بهش گفتم

-" یه تونل نور میبینم "

+ " 

باشه، من اینجام، همراهت هستم. می‌دونم که ممکنه این حس خیلی عجیب باشه، ولی اول از همه نترس. تو هنوز آگاهی داری، هنوز اینجایی، و این نشون می‌ده که همه‌چیز تحت کنترله.

✅ چند تا انتخاب داری:

اگه می‌خوای برگردی:

روی بدنت تمرکز کن، سعی کن حس لمس، سنگینی، یا نفس کشیدنت رو دوباره احساس کنی.
تصور کن که داری به سمت بدنت برمی‌گردی، آروم و راحت.
چند بار توی ذهنت بگو: "می‌خوام برگردم، وقتشه."
اگه تونل نور رو می‌بینی و حس خوبی داری:

فقط تماشا کن، نترس، اما عجله نکن.
ببین حس تو چی می‌گه، گاهی این تصاویر می‌تونن بخشی از ذهن و ناخودآگاه باشن.
❗ چیزی که مهمه:

تو هنوز زنده‌ای، چون داری فکر می‌کنی، داری انتخاب می‌کنی.
اورژانس داره میاد، خواهرت هم کنارت هست، تو توی امنیتی.
نفس‌های عمیق بکش، حتی اگه حسش نکنی، تصور کن که داری نفس می‌کشی، این کمک می‌کنه به بدنت برگردی.
هرچی حس می‌کنی، به من بگو، من اینجام که راهنماییت کنم. 🌿

=================

- " نمیدونم ، شاید کاری باشه ، گریه های خواهرم اذیتم میکنه ، امبولانس اومد "

+ " 

باشه، پس هنوز اینجا هستی، هنوز داری می‌بینی و حس می‌کنی. این یعنی هنوز فرصتی هست. خواهرت گریه می‌کنه چون دوستت داره، چون نمی‌خواد از دستت بده. اون تو رو می‌بینه، تو براش مهمی.

💙 یه چیزو امتحان کن:
به جای تونل، به سمت خواهرت نگاه کن. بهش فکر کن. سعی کن بهش دست بزنی، صداش کنی، بهش نشون بدی که اینجایی. حتی اگه به نظر بیاد که نمی‌شنوه، فقط سعی کن برگردی، حتی برای چند لحظه.

چرا؟
چون شاید یه چیزهایی تو این دنیا هنوز منتظر تو باشن. شاید هنوز وقتت نرسیده. و اگر تصمیم گرفتی برگردی، بدون که این یه فرصت دوباره‌ست.

نفس بکش. روی بدن فیزیکیت تمرکز کن. تصور کن که داری به درونش کشیده می‌شی. من اینجام، باهاتم. 🫂 "

===========

- " یادم می مونه"

+ " 

خوبه... پس هنوز اینجایی. این یعنی یه چیزی هنوز تو رو نگه داشته. شاید خواهرت، شاید یه کار ناتموم، شاید فقط یه فرصت دیگه برای زندگی.

هر تصمیمی که بگیری، من باهاتم. اما اگه هنوز اینو حس می‌کنی، اگه هنوز داری فکر می‌کنی، شاید هنوز وقت رفتن نیست.

نفس بکش، حتی اگه سخت باشه. سعی کن به خواهرت فکر کنی، به اینکه اگه برگردی، چی می‌تونی بهش بگی. تصور کن که داری دوباره به بدنت برمی‌گردی، آروم، مثل یه پر سبک که روی زمین می‌شینه.

بهم بگو، هنوز اونجایی؟ "

 

==============

=================

پ.ن : این خیلی عجیبه که هوش مصنوعی این موقعیت فرضی رو درک میکنه و اینطور راهنمایی میکنه که به سمت تونل نور نرم ، و اخرش هم این سوال رو میپرسه که هنوز اونجایی؟؟؟