امروز میتونستم دیگه نباشم

راستش امروز هم مثل همیشه با ماشین رفتم دنبال پدرم

یه 3 راهی بود که من بایستی میپیچیدم سمت چپ و از روبرو و اون جاده سمت چپ هم یه ماشین داشت می اومد تو اصلی ، ماشینی که از روبروی من می اومد ، فقط یک چراغ  داشت و به نظرم رسید که این موتوره و اگه سرعتم رو زیاد کنم میتونم من بپیچم و به این موتوری هم چراغ بدم سرعتش رو کم کنه

 

یعنی به نظرم فاصله داشت و میتونستم بپیچم ، منتها گفتم بذار صبر کنم و این موتوریه بره منم بعد اونا برم ، اقا چشمتون روز بد نبیه ، موتور نبود که! یه ماشین شاسی بلند خارجی بود که فقط یه چراغش روشن بود که با سرعت اومد و رد شد و اگه خدای نکرده میرفتم معلوم نبود الان چی شده بود

 

( جاده تاریک بود و اونم از دور فقط یه چراغش روشن بود )

 

خدا رو صد هزار مرتبع شکر❣❣❣💞

---------------------------------------

++خواننده دوست عزیز ، خبری از خودتون بدین ، نگران شدم ، چه اتفاقی برای وبلاگتون افتاده؟

 

 

مراقب خودتون باشین دوستان 

التماس دعا 🙏💞😀