📌😰آنسوی دیوار ترس

 

خیلی دوست داشتم که این یادداشتم صوتی باشه یعنی صدا ضبط کنم بذارم ولی الان ساعت 3 شبه ولی عین همین متنی که الان نوشتم رو احتمالا تحت عنوان یه فایل صوتی میذارم چون کلمات ، نمی تونن حس رو انتقال بده و به قول اون هوش مصنوعی درکی ندارن از احساس ولی توی این حوزه به شخصه صوت رو ترجیح میدم

 

ساعت 3 ، الان که دارم می نویسم ، دقیقا حدود 3.03 دقیقه نیمه شبه و بنده دیروز حوالی 7.30 ، 8 شب رفتم یه بسته قهوه دمی چکه ای گرفتم تا تستش کنم ، البته اصلش من منتظر بودم که این فروشگاه محلمون قهوه فوری ترک بیاره ولی اینقدر نیاورد تا اینکه گفتم بذار اینو تست کنم و من اخرین باری که قبلش قهوه خورده بودم ، داشتم از مسیر امل میرفتیم سمت رامسر ، شب بود دیگه داشت خوابم می برد که به پیشنهاد خواهری ، به قهوه خوردم که مزه ته دیگ سوخته میداد ، دیگه نخوردم تا الان ، من فکر میکردم قهوه رو میشه مثل جای کیسه ای  ، دم کرد ولی خب اشتباه فکر میکردم تا این قهوه دمی رو گرفتم و الانم که خوردمش ، هنوز نخوابیدم! بعله! ساعت 9 شب قهوه میخوری همین میشه

 

اما موضوع اصلی یادداشت ، یه چیز دیگست ، عبور از ترس ها ، گمونم قبلا راجع به ترسهایی که ادم ها دارن ، یادداشت نوشتم ولی خب الانم چندتاشو میگم ، زیاد شاید باشن ها ولی اینا برای من ترسناک بوده ، با این توضیح که بعد از کلی کلنجار رفتن ، دیدم یه سری کارها رو باید حتما انجام بدم و الانم باید حتما ورزش کنم

 

 

 

حالا ترس من چی بود؟ ترس من همون جمله معروف وای مردم چی میگن یا مردم چی فکر میکنن؟

 

 

مثلا سر ماجرای بردن لبتاب که گفتم من جرئت نمیکنم لبتابم رو بذارم سر میز بعد خودم برم تو حیاط کتابخونه یا سرویس که میرم ، این لبتابم رو میذارم داخل کیف و هر جا که از سر میز بلند شم ، اینو با خودم میبرم ، حالا یا اینو توی دستشویی میذارم روی اون اویزی که گذاشتن ، که این باکلاسه یا اینکه بندش رو یه جایی گیر میدم مثلا روی دستگیره در یا بالای سیفون ، بی تعارف اوایل میگفتم وای مردم چی میگن؟ بعد اینقدر این ترس برام بزرگ شد که دیدم خودم همه جوره دارم به خودم اسیب میرسونم بخاطر یه ترس مسخره ، دیگه خلاصه گفتم اصن هر چی بگن ، من باید مسئول وسایل شخصی خودم باشم و اونو با خودم همیشه همه جا میبرم ، حالا تصور کنید یه ادم کیف لبتاب به دست توی دستشویی یا یه کیف چپکی به دوش توی محوطه

 

 

یا یکی دیگه از ترس هام ، همین دویدن بود و چه توی محوطه مجتمع یا بیرون ، حالا من هندزفری میزنم که هم صدای اطرافم رو نشنوم و هم از این اهنگ های خارجکی میذارم که خود همون بهم انرژی بده برای دویدن ، حالا مثلا اتفاقات جالب برام اینا بود ، سعی میکردم اون زمان که برف بود هم برم بیرون ، لااقل اگه نمی دویم ، طناب بزنم ، بخاطر برف یا بارون من هندزفری رو نمی برم و کامل میشنوم بقیه چی میگن ، بعد یع فضای بازی بود تو اینجا ، من پشت به پیاده رو که ادم ها رد میشدن داشتم طناب میزدن ، بعد همینطوری توی حال و هوای خودم بودم که یه صدایی شنیدم ، نمیدونم هندزفری توی گوشم بود یا نبرده بودم ، یادم نیست خلاصه ، اقا اینو که شنیدم ترسیدم بعد برگشتم دیدم یه اقاهه داره تشویقم میکنه و میگه دمت گرم و اینا ، بعد چون متوجه رفتار عجیب من شد ، گفت ترسیدی؟ گفتم ای ، یه کم! ولی براش جالب بود که یکی توی هوای سرد زمستون توی اون سوز ، یکی بلند شده داره میاد طناب میزنه ، تصور کنید که میگن سگ رو بزنی تو این هوا میره بیرون ، یه همچین تشبیهی

 

یه بارم ، داشتم  توی یه خیابونی میدیدم ، بعد این پسر دبیرستانی ها ، که به موازات خیابون بودن و داشتن رد میشدن اومدن کنار همون پیاده رو و ادای دویدن من رو دراوردن ، حالا اونکه شوخی بود ولی منم یادمه هندزفری داشتم و اصن صداشون خیلی بهم نمی رسید که چی میگن و منم برای خودم راهمو رفتم و اونام راهشونو رفتن.

 

یه بار دیگه مثلا داشتم میدویدم ، بعد بعضیا سگ میارن ، حالا کوچیک یا بزرگش من ، مسیرم رو عوض میکنم و به جای پیاده رو که اونا داشتن می اومدن طرف من ، من رفتم سمت خیابون که با اونا رو در رو نشم ، شاید بخاطر ترس من از سگ باشه یا اینکه سگه سمت من پارس نکنه

 

ولی یه چندبار ، من این مسیری که میرفتم ، شب بود بعد یکی دوبار شب همون مسیر رو رفتم ، یعنی تجربه دویدن توی اون مسیر رو داشتم و قبلش می ترسیدم ، شاید بخاطر فضاش ، چون تاریک و شب بود ولی بعدش چراغ قوه کوچیک گرفتم و حالا تصور کنید یکی لباس ورزش پوشیده ، بعد یه چراغ قوه کوچیک هم دستشه ، نور انداخته جلوی خودش و مسیر رو میدویه ، چون یه جاهایی از مسیر اصلا روشنایی نداره! عجیبه نه

 

بعد این چراغ قوه هه ، نورش گمونم زیاده ، یه بار داشتم میدویم بعد دیدم 2 تا سگ چند متر جلوتر من هستن ، این نور چراغ قوه رو کردم تو چشمشون ، یا زوم کردم و کردم تو چشمشون ، جفتشون در رفتن ، یه بارم یه سگ دیگه این حیون بنده خدا ، نور رو کردم تو چشمش ، از مسیر کنار رفت ولی رفت چند متر اونورتر که ببینه این چه موجودیه که نور چشمش اینقدر زیاده ، البته می دونید دیگه ، چشم حیوونا شب ها نور میده

 

حالا برگردم سر تیتر ، انسوی دیوار ترس ، من یه سری ترس داشتم ، از اینکه مردم چی میگن یا چی بهم ممکنه بگن و این یه جورایی نقطه ضعف منه ، وقتی کم کم از این ترس هات ، با هر سختی ای که هست ، من اصلا و ابدا نمیگم خیلی اسونه ، کم کم از این ترس های کوچیک رد بشی ، دیگه شجاعت پیدا میکنی که بری سراغ مابقی ترس هایی که یه عمر اسیرشون بودی ، یعنی شجاعت اینو پیدا میکنی و با خودت میگه ، عه ! این که تونستم از پسش بربیام پس لابد میتونم از پس فلان و فلان هم بربیام.

 

یه داستانی هست که جالبه ، شایدم شنیده باشین ، 2 تا غورباقه میفتن توی چاهی و تلاش میکنن که از اون بیان بیرون ، خلاصه یکی موفق میشه و یکی همون ته چاه می مونه و یه سری غورباقه دیگه هم دور اون چاه بودن که میگفتن شماها نمی تونید ، چاه عمیقه و این حرفا و مدام تکرار میکردن ، یعتی باهمون قور قور کردن هاشون اینو میگفتن ، خلاصه ، یکی از اون قورباغه ها نجات پیدا کرد ، اومد بیرون و بقیه دورش جمع شدن که چی شد تونستی و اون یکی نتونست؟ کفتش من شنواییم مشکل داره ، فکر میکردم شماها دارین منو تشویق می کنید که تو میتونی و بدو و به تلاشت ادامه بده ولی اون یکی قورباغه ، چون شنواییش مشکل نداشت کم کم با حرف های شما ، روحیه اش رو باخت و موند ته چاه ، حکایت بعضی ما ادم ها هم شبیه همینه ، بعضی حرف های بقیه روی ما خیلی زود اثر میذاره ، یه حرف غلط ، کامنت ، هر چی ، حالا اصن مهم نیستا ولی اون حرف تاثیرش رو میذاره

 

منم بخاطر همین حرف ها و اتفاقا دچار یه سری داستان شدم ، بعضی هاش برام یه ترس و یه کابوس شد برام ، کابوس که می دونید چیه؟ کابوس در ظاهر یه کلمه است اما ، چطور بگم ، دارم فکر میکنم چطور تشبیهش کنم ، ببین یعنی از اسمش میترسی ، دیگه بری سمتش دیگه دور از جون ممکنه نصف عمر شی ، اره بعضی ترس ها همین طوری هستن ، یا لااقل چیزی بوده که حالا به ترس تبدیل شده و حالا که کم کم داری بهشون غلبه میکنی ، شجاع میشی میگی 

 

این جمله مهمه ، یادم باشه قرمزش کنم بعد ، وقتی کم کم به ترس هات غلبه پیدا کنی ، میگی خب این که اونقدرا هم ترسناک نیست ، راحته ، چرا ازش می ترسیدم؟ خب اینو مثلا 2 سال پیش انجام میدادم ، کار همون کاره ، چیزی عوض نشده ولی چرا اینقدر دیر؟ چرا ؟ بعد با خودت میگی ، اره ، اونقدرا هم ترسناک نیست انجام این کار ، چرا اینقدر دیر اخه دارم دیر انجامش میدم ، میشد که زودتر انجام بشه. 

 

 

نه اینکه ادم خودشو مواخذه کنه ها ، شاید اونم باشه ولی گاهی یه سری چیزا باعث میشه ، یه محرکی میشه که یه کاری رو انجام بده ، دور از جون شما ، ایمان دانش راد یه کلیپ داره میگه فکر کن امروز اخرین روز زندگیت باشه ، چه ارزویی داری؟ چرا انجامش نمیدی ، گاهی حتی توی همون روز اخر هم ادم میترسه که انجامش بده ولی اگه اون شجاعت رو کم کم پیدا کنه ، چشمش رو می بنده ،  یه هندزفری میزنه با یه اهنگ بلند و حرفشو میزنه ، کارش رو انجام میده ، دیگه چیزی برای از دست دادن نداره.

 

امیدوارم حرفم رو رسونده باشم ، خیلی ترسهای دیگه هم هستا که میشد درباره شون نوشت ولی این برام مهمترینش بود که اصلا باید یه موضوع جدید براش توی وبلاگم بزنم ، بذار الان درستش کردم ، به قول اون تراپیستی که پیشش می رفتم ادم گاهی از پیش خودش فکر میکنه که بقیه چه فکری براش میکنن در حالی که اونا اصن روحشونم خبر نداره ولی با این حال ، بعضیا هستن که یه حرفایی میزنن به ادم که به نظر من ادم باید یه اهنگ مورد علاقه شو بذاره تو گوشش و بره به مسیرش ادامه بده چون این حرفای منفی ، هدفشون اینه که طرف رو از ادامه مسیرش منصرف کنن ، 

 

 

یه مثال دیگه که میتونم بزنم اینه که مثل رانندگی توی بزرگراه می مونه ، تو داری توی لاین سرعت میری ، بعد یه عابر اونجا یه حرف بد میزنه ، اونجا تو میزنی کنار تا بری جواب اون عابر که اصن معلوم نیست کی هست رو بدی؟ یا ادامه میدی؟ شما رو نمی دونم ولی من زدم کنار تا جوابشو بدم و این باعث داستانهای بعدش شد ، ولی اگه الان خودم بودم اهنگ ماشینو عوض میکردم به اهنگ مورد علاقه و راهمون ادامه میدادم ، سر پارکینگ بعدی ، یه استراحت و ذهنمو خالی میکردم ، رانندگی همینه دیگه ، ادم های مختلفی توی مسیر میبینی ، تو مهمی و هدفت

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

📌🤖چالش درامد فریلنسری با هوش مصنوعی

بعدا نوشت :

این فایل صوتی رو گوش کنید که جواب تمام سوالاته! پیشاپیش بابت بعضی نویزها ، عذرخواهی میکنم

 

 

 

 

لینک اینستاگرام وبمسترمنتور ( کلیک )

لینک وبسایت ومسترمنتور ( کلیک )

 

 


توی این مدت که با CHAT GPT آشنا شدم ، طبیعتا هوش مصنوعی منحصر به همین نبود و سایت های دیگه ای هستن که توی حوزه خودشون از هوش مصنوعی استفاده میکنن و شاید بگین که خب این هوش مصنوعی ایا میتونه برای کسب درامد بهمون کمک کنه ؟ جواب مثبته ، بیاین دور از شعارهای رنگی رنگی و قشنگ اینستاگرامی به این مسئله نگاه کنیم!!!

 

اخه توی اینستا داری میگردی بعد یهو نوشته کسب درامد 100 دلار با این روش و مثلا نگاهش میکنی میبنی نوشته فیلم دیدن میگه وا چه خوب ، برم فیلم ببینم و 100 دلار هم کم نیستا یا مابقی تبلغات رنگ و لعاب دار ، بصورت کلی منکر این نمیشم که نمیشه از طریق اینترنت و روش هاش فیکه ها ، نه میگم کمی چالش داره ، مثلا فرض که اون سایت ها واقعی و درامدش هم دلاری واقعی ، اولا که باید پولت رو بتونی برداشت کنی و چالش بعدی اینه که اونا به پی پال یا ویزا کارت یا به رمز ارز پول میدن ، باید چیکار کنی؟ یعنی اینطوری نیست که بری شماره کارت بانک ایرانی ات رو بدی و برات دلار بریزن . هر کدوم یه چالش دارن.

 

این خیلی خوبه که بتونی با هوش مصنوعی کسب درامد داشته باشی ، حتی در حد همون کپی و پست کدها ، ولی برای همون هم یه سری پیش نیاز داری ، اممم ، اینجور ک  من فهمیدم حداقل به موارد زیر نیاز داری

 

1.داشتن سرور VPS ، برای اینکه ایپیت ثابت باشه که اگه رفتی یه سایت فریلنسری ، هر بار یه ایپی اونجا بیفته و احتمالا با ایپی ایران هم مشکل دارن و اگه از VPN استفاده کنی که هر بار ایپیت عوض میشه و ممکنه که اکانتت مسدود بشه. سرور هرتنس ، گمونم ماهی 5 یورو باشه که میشه 250 اینطورا

 

 

2.نیاز به یه سیم کارت ( فیزیکی ) که این سیم کارته هم داخل ایران قابل تهیه است که اونم احتمالا یه هزینه ای داره ، شاید بگین شماره مجازی چی ؟ برای فریلنسری ، و اینکه اونجا شماره ای که ثبت میکنی نباید یکبار مصرف باشه که شماره مجازی های ارزون یکبار مصرف هستن ، مگه باز دائمی بگیری ولی عموما دیدم که میگن سیم کارت فیزیکی بگیر که اگه این باشه که اینم یه هزینه ای داره ، نمیخوام بگم گرونه ها ولی جزو هزینه هاست ، مثلا حداقل 500 هزار تومن که اونم باید بصورت دوره ای شارژش کنی ( 500 تومن شماره دائمی توی نامبرلند دیدم ولی توی بعضی سایت ها ، قیمت سیم کارت فیزیکی رو حدود حداقل 1.100 دیدم تا 2 و 3 تومن )

 

3. امکان داره که اون سایت فریلنسری بخواد شما رو احراز هویت کنه که انسان هستی و ربات نیستی و چندتا سوال بپرسه ، باید زبان انگلیسی شما در حدی باشه که بتونی از پس سوال و جواب اون بربیای .

 

 

 

 

4.شاید موارد دیگه ای هم مثل تایید ادرس و قبض و اینا هم باشه ولی عموما اینا هست و من چندتا سایت دیدم که اونا کامل درباره این موارد اموزش میدن ولی خب هزینه اموزشش حدود 2 تا 3 میلیون ، جدای از موارد فوق ( همین هزینه های VPS و سیم کارت و ... )  هست.البته اگه کسی جدی باشه ، به راحتی میتونه چندین برابر این مبلغ رو به جیب بزنه .

 

معرفی چند سایت


1.سایت وبمستر منتور ( کلیک ) 

 

++اینجا دوره هوش مصنوعیش 

 

2.سایت ARZISHO ( کلیک )

 


++چیزی که مد نظر من هست استفاده از هوش مصنوعی برای کسب درامد هست که اون مورد هوش مصنوعی مورد اول مناسبته . کلی هم پست و استوری و لایو میذاره ، سرفصل های اون دوره رو میذارم توی ادامه مطلب

 

توی سایت دوم ، هم اموزش زبان انگلیسی برای تعامل در کارهای فریلنسری هم هست که اونم به نظرم جالبه ، هر چند خود این سایت خدمات دیگه ای هم میده


 

3.ویبنار این سایت هم خوبه ( کلیک )

 

4.و اینستاگرام ایشون ( کلیک )

 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

📌🤖هوش مصنوعی و پاسخ به سوال (کاربر لیلی - سرطان سینه و تیرویید)

مدتی قبل یکی از دوستان خواننده وبلاگم ، سوالی رو در مورد سرطان سینه و تیرویید ، پرسیدن که قرار شد از هوش مصنوعی بپرسم ، منتها اینو دیگه از تو لبتاب از هوش مصنوعی پرسیدم.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

یه چیزایی ادم میشنوه مخش سوت میکشه

یاد کتاب قلعه حیواانات میفتم که میگف :

همه با هم برابرند ، برخی برابرترند!!!

 

بعد یکی از این مسئولین که اصن هم برام مهم نیست کیه ، برداشته گفته که برای توریست های خارجی ، یه سری سیم کارت بهشون بدیم که اینا راحت بتونن برن شبکه های اجتماعی ! 

 

شنیدم که بعدش گفته که این فقط در حد یه حرفه ، اکی ، اکی

تو مردمت رو همه جوره توی همه جور محدودیت بذاری ، بعد واسه توریست خارجی همه چیز اکی باشه!!! خدایا 

اینا دیگه کی هستن ، اوضاع برعکس شده ، به جای اینکه بهترین امکانات رو بیارن که پیشرفت کنه یا لااقل در خدمت کسب و کار باشه ، بعد اینا همه رو فیلتر میکنن ( نمونه اش اپارات گیم و ... ) بعد برای خارجیا اکی باشه !!! بریم اقامت خارجو بگیریم بلکه از این مدل سیم کارت ها بگیریم این همه داستان نداشته باشیم.

 

 

++لینک خبر 1

++لینک خبر 2

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

📌داستان قشنگ ننه سکینه ( دختری با دستان دراز )

پیشنهاد میکنم این داستان رو بخونید(  کلیک کنید )

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

📌🤖هوش مصنوعی و چالش خانم مهندس ( خاک )

یکی دیگه از دوستانم ( خانم مهندس ) ، سوالاتی رو درباره خاک و فرسایشش داشتن و سوالاتی رو مطرح کردن ؛ من از هوش مصنوعی ، این سوالات رو پرسیدم.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

روز مهندس که گذشت رو به دوستای مهندسم تبریک میگم

بچه ها روزتون مبارک ": )

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

📌🤖هوش مصنوعی و علوم غریبه

توی این چالش دوستم سوالی رو درباره جادوگری داشت که گفت از هوش مصنوعی بپرسم ، اما در عین حال چون دوستم کرونای خفیف هم گرفته بود از هوش مصنوعی درباره کرونا و داروهایی گیاهی ای که هست هم ازش پرسیدم

 

++اینم اضافه کنم اسلایدهای شماره 15 تا 21 درباره تحریم ایران هست که ربطی به سوال دوستم نداره ولی نمیدوم چرا جوگیر شدم ازش پرسیدم ، منتها اون چندتا رو دیگه حذف نکردم ، همه رو با هم گذاشتم

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

📌🤖هوش مصنوعی : پاسخ به سوال آقای دکتر

من توی وبلاگ ایشون ازشون خواستم سوال رو مطرح کنن تا از هوش مصنوعی جوابش رو بگیرم

 

++تمام اسکرین شات ها در ادامه مطلب

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

📌🤖chap gpt - پارت دوم

سلام

از وقتی یادداشت قبلی رو درباره برنامه هوش مصنوعی گذاشتم ، از دوستانم خواستم که سوالات خودشون رو برام بنویسن تا ازش بپرسم ، بعضی سوالی نداشتن ولی بعضی از دوستانم چرا

 

کلا توی 3 حوزه ، سوال پرسیده شد ولی من سوالات بیشتری ازش پرسیدم تا احساساتش رو درگیر کنم و ببینم چه واکنش هایی داره ، از مباحث علمی ، اقتصادی ، پزشکی ، خیانت ، تغذیه و تعریف کردن لطیفه ، معرفی فیلم و اینا صحبت کردم و حتی اموزش زبان برنامه نویسی پایتون هم باهاش صحبت کردم

 

2 جا برام جالب بود ، یکیش وقتی که درباره خیانت باهاش صحبت میکردم وقتی راهنمایی میکرد یه جا بهش گفتم این پارتنرم فیلمش دراومده و با همه هست که گفتش من فکر میکنم داری شوخی میکنی یا مطالبت واقعی نیستن ، یه جای دیگه هم درباره خدا و مخلوق و اینا صحبت کردم که مثلا میگفتم کی تو رو ساخته گفت دانشمندا ، بعد پرسیدم خب کی انسان ها رو ساخته گفتش این درنهایت به اعتقادات برمیگرده ولی همینکه بهش گفتم تو خودت مخلوق انسانی ، سریع سایت پیام داد که محتواهای این مدلی ممکنه ما رو به خطر بندازه!

 

حالا توی یادداشت های بعدی من این اسکرین شات ها رو اپلود میکنم و میذارم تا خودتون قضاوتش کنید .

فقط اینکه اینها رو مرتب درستشون کنم زمان میبره و نمیدونم کی میشه ولی اولویت اول ، دوستانی هستن که سوال پرسیده بودن

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..