سلام ، دیدین ادم گاهی توی خوابش یه چیزی رو میبینه ، یعنی یه چیزی مثل نگاه اخر به یه چیزی که اون فقط یادش می مونه و نه قبلترش رو؟ از این مدل خواب ها چند باری دیدم ، حالا مثلا استاد رائفی میگفت همین مدل خواب رو ، با فامیلشون هر کی یه جزئشو دید که کنار هم گذاشتن ماجرای جالبی شد.
اما خواب من این طوری بود که توی خونه بابابزرگم بودم بعد من مردم ( فوت کردم ) ولی مثلا خودمو از بالا ندیدم ، خانوادمم اونطور عزاداری نکردن برام و یه جورایی سریع از یادشون رفتم چون حتی بدنمم توی اون خونه نبود ، نمیدونم کجا بود ، خلاصه که از اون خونه اومدم بیرون ، یه چیزی توی اسمون بود که خیلی دوستش داشتم ، نزدیکترین چیزی که میتونم بگم مثلا اینه که دیدین وقتی میرین کوه بعد پایین کوه ابرها رو میبینید که روی هم غوطه ور هستن و سفید زیبا هستن؟ یه چیزی مثل اون ولی زرد یا طلایی بود ، مثل رنگ لیمو ولی خیلی خیلی زیبا و قشنگ و زنده بود.
حالا بگم که چی شد ، امروز طبق معمول خواهریم رو رسوندم ، بعد از توی ازاد راه داشتم برمیگشتم که از دور یه نیسان دیدم که جلومه و داره میره ، منتها رنگ بارش ، تصور کنید این سیم ظرفشویی ها هستن ، فلزی ها رنگ نقره ای دارن و گرد هستن ، به نظرم اون اومد و رنگش هم طلایی بود ، گفت یا خدا الان چی میخواد بشه؟ قراره مثلا این عزرائیل من باشه و خدای نکرده اتفاقی پیش بیاره؟ ماشین چیزیش بشه؟ سرعت ماشین رو کم کردم و اومدم کناره تا ازش فاصله بگیرم ، بعد دیدم نه اتفاقی نیفتاد ، اهان قبلش هم اینو بگم وقتی خواهریم رو رسوندم ، خوابم یادم اومد و هم ایت الکرسی خوندم و هم صدقه دادم ، خلاصه سرعت ماشین رو کم کردم و اومدم کنار دیدم نه چیزی نشد ، بعد سرعت ماشینو زیاد کردم و ازش سبقت گرفتم و رد شدم ازش.
تا همین چند دقیقه قبل ، چون داشتم یه فایلی رو از لبتاب به گوشی منتقل میکردم ، و این زمانبر بود گفتم یه چرخی تو نینی سایت بزنم و معمولا بعضی کاربرهایی که مدتها بودن که انلاین نمیشدن رو چک میکنم ، مثل کاربر نگار و حلما ، اخرین یادداشتون ( کلیک ) برای همسرشون بود که اینطور بر می اومد یه مشکل خاص برای خون همسرشون ایجاد شده و دیگه مدتها انلاین نمیشدن تا این یادداشت اخرشون
عکس هاشو میذارم و نظر خودمم میگم و یه ماجرای شبیه به این رو هم اخر این یادداشت میگم ، چون دیروز داشتم توی ارشیوم تو هارد میگشتم یه کلیپ دیدم که ماجرایی رو یادم انداخت و اونم مال همین خواب هست ، داشتم میگفتم
این شات ها
++کلیک برای دیدن تصویر در سایز بزرگتر
++کلیک برای دیدن تصویر در سایز بزرگتر
در کل گفته که حال همسرشون خوب و همه چی اکی ، و کسی هم فوت نکرده و خداروصدهزار مرتبه شکر ، راستش اون کود گلدهی 12-12-36 رو از توی تاپیک ایشون یاد گرفتم ، کامنت براشون گذاشته بودم همون موقع ها ولی خب جوابی بهم ندادن ، در مورد رنگ باید بگم که میدونم رنگ زرد توی خواب خوب نیست ولی این رنگ زرد هم نبود که یعنی طرف بیماره ، یه رنگ خاص که الان من به چیزایی که رنگ زرد دارم نگاه میکنم اونجوری نبود . حالا نمیدونم ، ب نظرم اون خواب یه ربطی به این داره
++الان دقیتر که دارم فکر میکنم ، ماجرای من و ایشون و اون کوده ، اول ، یعنی شاید همون زمانها یا کمی قبلتر که درباره کود سوال پرسیده بودم و ایشون اصلا جواب ندادن ، بعد من بازم سوال پرسیده بودم ولی جواب نگرفته بودم ، یه همچین چیزی توی ذهنمه بعد ماجرا همسرشون پیش اومد ، من گمونم یه چیز گفتم و کامنت گذاشتم ولی بعد دیدم کامنتم درست نبوده و اونو پاک کردم و به جاش نوشتم برای همسرشون ارزوی سلامتی دارم. اینو اینطور یادمه . بهرحال
+++اینم به تجربه خیلی از کاربرهای اونجا میگم و اصلا کار به تاپیک ایشون ندارم ، به نظر منم این تجربه درسته ، چون بقیه کلیپ های افراد دیگه خارجی زبان هم اینو چند باری ، یه مدل دیگه میگفتن که هدفتون رو داد نزنید ، اول بهش برسین بعد که کامل رسیدین بگین ، اونجا کاربرا میگفتن که اینکه مثلا یه چیزی رو بذاری که حالت پز دادن و اینطوری باشه ، سریع یه اتفاق بد می افته برای اون چیز. حالا من نمیگم درسته یا غلط ، اصلا به من چه. اما مجازی جایی نیست که ادم یه سری چیزا رو بذاره جلوی چشم بقیه. من منظورم کلی بود.اخه هر 2 دسته حق دارن ، یکی دوست داره حس خوبش رو به اشتراک بذاره و یکی دیگه ممکنه توی حسرتش بمونه. واقعا نمیدونم طرف کدوم رو بگیرم؟ مثلا من تاپیک عکس و مسافرت و اینا داشتم ولی خوب اونجا هم بودن کاربرایی که گفتن ما مسافرت نرفتیم و موندیم خونه یا کسای دیگه که اونا هم از مسافرتشون عکس هایی گذاشتن. پیچیده است اصلا. اون خانم بزرگی که اون کاربر اشاره کرده بود رو منم کامنتشو خوندم . نمیشه ادم قضاوت کنه کسی رو. ادم می مونه چی بگه اصلا.
یه بخشی از رمان رکسانا اون عمه خانم یه مثال جالبی میزد ، میگفت مثل خال سیاه روی پر یه مرغ که بقیه فکر میکنن یه دونه است و هر مرغی میاد یه نوک میزنه و خال سیاه تبدیل به یه زخم میشه و ...
شبیه نوشت :
++رنگ خورش ناهارمون رنگ زرد طلایی بود ": )
نمیدونم به اون مربوطه یا نه:دی
خواب قبلی
اینی که میخوام بگم جفتشو کلیپ هاشو داشتم ولی الان دم دست ندارم و خوابم هم خیلی زنده بود ، بخوام حسش رو بگم ، مثل این می مونه که ادم ترن هوایی سوار میشه بعد یهو حس سقوط رو تجربه میکنه ؟ یه چیزی مثل این ، بازم نتونستم خوب درست تشبیهش کنم ولی شایدم اون خوابی رو که دیدم یادم رفته ولی یه چیز توی همون مایه ها بود ، ولی اتفاقی که در عمل برامون افتاد و شکر خدا بخیر گذشت این بود که یه مسیری از جاده از یه ماشینی سبقت گرفتم و سبقت رو هم درست گرفتم و اومدم جلوش منتها جلوترش پیچ بود و اون سمت پیچ همه ماشین ها توی ترافیک ، اصلا افتضاح و نگم براتون. یه همچین چیزی .
📌درباره این یادداشت
سلام ، توی این یادداشت میخوام اون کانالهای یوتیوبی که درباره این موضوع ویدیو میسازن رو معرفی کنم ، منتها باید بگم من از دیروز تا الان دنبال یه کانال یوتیوبی بودم که دختره توی آلمان زندگی میکرد و ویدیوهاشو دوست داشتم اما هر چی بیشتر میگردم اصلا پیداش نمیکنم ، سراغ ارشیوم رفتم و اسکرین شاتهایی که اگه داشته باشم که هیچی ازش پیدا نکردم ، بازم بعدا اگه دیدم اونو میذارم بعنوان شماره 1 این لیست.
درباره کرشنا
من فیلم گلستان رو چندین بار دیدم و براساس 2 تا از سکانس هایی که دوستش داشتم ، محتوای فانی رو تهیه کرده بودم و توی این تاپیک از نینی سایت گذاشته بودم ( کلیک کنید ) ، بعد امروز دلم گرفته بود رفتم و یه بار دیگه خوندم و تصمیم گرفتم همه اونها رو کنار هم توی یک تاپیک بذارم.
1.سکانس اول
این سکانس اصلی از اون فیلمه
و اینم پست های مربوطه اش
1.++کلیک برای دیدن تصویر اول بصورت بزرگتر
2.++کلیک برای دیدن تصویر دوم بصورت بزرگتر
3.++کلیک برای دیدن تصویر سوم در سایز بزرگتر
--
البته لقمه شو اش رو هم دوست داشتنی هست!!
2.سکانس دوم
++کلیک برای دیدن این تصویر در سایز بزرگتر
سلام
روز برفیتون بخیر
امروز استاد رائفی توی شهرمون سخنرانی داشت ، شروع سخنرانی ایشون ساعت 10 بود ، دیگه اینکه گمونم 10.30 اومدن ، البته سری دوم بود که من توی اون مسجد برای شرکت در سخنرانیشون رفته بودم ولی اون سری عکس نگرفته بودم ولی این سری عکس گرفتم ، یعنی اخرش منتظر موندم که دور و برش خلوت بشه و سلام و علیک هاشو بکنه ، فرصت مقتضی رسید سریع بپرم بگم سلام استاد!!!
حالا توی اون شلوغی یه اقاهه هندزفری به گوش ( شاید 50-60 ) نشست بغل استاد ، توی همون صف اول ، اون مسئوله گفت اقا بلند شو اینجا نشین ، مگه گوش میداد ، نه ، من بهش گفتم اقا میخوام با استاد عکس بگیرم و سر مبارک رو بردم جلو و گفتم استاد ، دیگه خودشون متوجه شدن و 2 تا عکس کاسب شدم ": ))
اون اخراجی ها بود که گفتن ما جبهمه مونو اومدیم و عکسمونو گرفتیم و اینا شدش ، وای جر ....
اما یه خاطره خوب ثبت شد": )
خدا رو شکر
اهان هوا برفی بودا ، برفی ... خیابون و کوچه ها سر صبحی که لیز میخوردن و خیابون اصلی خوب بود خدا رو شکر
انشالله که این بارش ها ادامه دار باشه... انشالله
در مورد یادداشت پایین ، اگه نظری ، ایده ای چیزی داشتین حتما با من در میون بذارین
ممنونم از شما
++تایید نظراتشو برداشتم.
+قبل از اینکه این یادداشت رو شروع کنم ، یادداشت های قبلیم رو که مرتبط با همین موضوع بود رو لیست و فهرست میکنم ، با این حال فکر میکنم توی نینی سایت بیش از یک یادداشت درباره اش نوشته باشم ، ولی شایدم اشتباه میکنم ، بهرحال ، یادداشت نقد همیناست!
📌بخش اول : فهرست یادداشت ها (رو میذارم )
📌 بخش دوم : نشانه ها
📌 بخش سوم : راهکارها (یی که الان در نظر دارم و دارم انجامش میدم!)
📌بخش اول : فهرست یادداشت ها
1.چک لیست و تیک ( کلیک )
2.حوصله ندارم ( کلیک )
3.کمالگرایی ( تاپیک من در نینی سایت ) ( کلیک )
📌 بخش دوم : نشانه ها
خب ، مهم ترین هاشو که الان یادمه رو میگم ولی خب مسلما رگه های زیادی داره
2.1.هشت دست ! :
مثلا موقعی که چیدن سفره ناهار و یا شامه ، خیلی دوست دارم که که حداقل یه هفت - هشت تایی دست داشتم و با هر کدومش یه چیزی رو می گرفتم و می اوردم تا هی بلند نشدم و وسیله بیارم ، مثلا"
با دست اولم : سفره بردارم و بندازم
با دست دومم: با اون یکی بشقاب ها ،رو بردارم
با دست سوم : سینی و دیس برنج
با دست چهارم : ظرف خورش
با دست پنجم : پارج آب
با دست ششم : ترشی یا ماست و ...
2.2. انضباط :
مثلا من حساب میکردم که ، یعنی اینطور بگم که انجام یه کاری حدود 20 ساعت زمان میخواد ، بعد میگفتم من میرم پشت میز و تا 20 ساعت دیگه ، همونجا وایمیستم تا کارم تموم بشه ولی این عملا غیر ممکنه ، مثلا یهو ادم نیاز بشه بره سرویس یا گشنه اش بشه ، دقت کنید من دارم درباره صرف زمان توی خونه حرف میزنم ، بعد گفتم خب غذا رو میارم کنار میز ، بعد پامو قفل و زنجیر میکنم تا نتونم فرار کنم و این مدلی ، حالا شما زمان رو بکن 30 ساعت ، پس قهوه هم اضافه میشد و مثلا بود روی که شاید 4 ساعت میخوابیدم ، ساعت 2 نصف شب بلند میشدم و تا 8 شب شاید 2 تا ماگ بزرگ قهوه میخوردم ولی اون اخر اخرهاش توی فضا بودم و خوابیدن هم به سختی خوابم میبرد و فرداش داستان داشتم!!! در حالی که اینجور برنامه چیدن غلطه ، ساعت خوابت رو کم کنی جای دیگه به هم میریزه ، زمان انجام کار رو باید به شیوه دیگه ای کم و یا زیاد کرد که اگه زیادش کنی ، باز از یه چیز دیگه باید بزنی ، در کل یه مثلثه که 3 ضلع داره و باید اینا رو مساوی نگه داری
2.3.بهترین بودن توی همه چیز ( وسواس زیاد )
تصور کنید که مثلا میخواین یه ارائه بدین یا یه مقاله ، باید از منابع مختلف استفاده کنید ، در حالت عادی این نرماله ولی اینکه بگی من همه رو میخوام و همه رو بنویسی ، این زیادی وسواس گونه است.
2.4.در کانون توجه بودن
و اینکه بقیه هی ازت تعریف کنن ، چه اینکه اینکار ناخوداگاه و یا انجام کاری برای گرفتن توجه بقیه باشه.
++الان اینا یادم بود ولی خب خیلی بیشتر هستن .
📌 بخش سوم : راهکارها (یی که الان در نظر دارم و دارم انجامش میدم!)
بصورت کلی ، زمانم رو به 4 قسمت تقسیم میکنم :
1.خواب
2.کار
3.ورزش
4.اینترنت ( وبلاگ )
این 4 تا یه جوری از همدیگه تاثیرپذیری دارن ، ولی بصورت کلی اینطوری هست که از اونجا که بیشترین هدر رفت زمان رو توی اینترنت گردی و شبکه های اجتماعی داشتم ، اول زدم همه شونو حذف کردم ، و الان فقط می مونه وبلاگ که اون جزئ ثابته و میخام بهش فقط اون روزهایی که نیاز دارم گوشی هوشمند همراهم باشه ، فقط اون روزها به وبلاگم سر بزنم که میشه 5 شنبه و جمعه. روزهای شنبه تا 4 شنبه ، من یه گوشی ساده دارم و اگه مثلا نیاز باشه که ویدیوای رو ضبط کنم دیگه توی یه روز سروتهش رو هم بیارم و فقط همون روز باشه.
من گوشی هوشمند خودمو ، داخل یه کیف ( شبیه کیف پول بزرگ ) میذارم و قفلش میکنم ، قفلشو به خواهری میدم و خود کیفشو یه جایی دور از دسترس خودم که برام سخته برش دارم میذارم ، و همینطور ساعت انجام کارم رو ، در طی ساعاتی که توی کتابخونه هستم تنظیم میکنم و نه بیشتر ، وقتی هم که اومدم خونه ، میرم سراغ ورزش و همه وسایلم رو داخل کیفم هستم ، به هیچ عنوان کارم رو در خارج از زمان خودش انجام نمیدم ، نوشتنی یا خوندنی باشه ، یا بمونه ، می مونه برای فرداش.
اخر هفته ، من کتابخونه خاصی میرم که باید هم صندلیمو رزرو کنم و هم تایید حضور 3 ساعته داشته باشم که باید گوشی هوشمندم همراهم باشه ، و البته اینم در نظر بگیرم که یه جایی بشینم که پشت سرم دیوار باشه ، چون اینجا که الان من میگریم پشت سرم هم یکی دیگه نشسته ( 2 ردیف پشت سر هم که بینش راهرو هست ) و هم ممکنه اون طرف برگرده صفحه لبتابمو نگاه کنه که دوست ندارم.
خب برنامه اینه ، تا ببینم به کجا پیش میرم ،
📌.تفاوت انگیزه با انضباط
+این ویدیو در نماشا ( کلیک )
📌.نه به دوپامین فیک
+این ویدیو در نماشا ( کلیک )
++خیلی بده این دوپامین فیک ، یعنی با انجامش فک میکنی الان میری یه کوهو جابجا میکنی و کن فیکون میکنی اما همه اش توهمه ، احساسات و هیجانات و قدرت ها باید واقعی واقعی باشن تا موندگار باشن ، من راجه به موندگاری حرف میزنم و نه راجع به یه لحظه سرخوشی و توهم.
یکی از معضلاتی که الان باهاش روبرو هستم ، اینه که یه سری اموزش ها ، بصورت انلاین هستن و امکان دانلودش نیست ، یعنی مثلا دوره رو میخری ، بعد حتی وسط پخش ویدیو ، شماره تلفنت رو هم روی اون میندازه ولی بهت لینک دانلود نمیده که ویدیی که خریدی رو دانلود کنی و میگه فقط پخش انلاین ، بعد شعارشون اینه که با پخش انلاین ، همیشه و همه جا و با هر دیوایسی ، میتونید ویدیوها رو ببینید و برای اینکه مطمئن بشه که خب شما دقیقا همونی هستی که ویدیو رو خریدی ، هر سری برای یه کد ارسال میکنه که احراز هویت بشی که تو خودشی
خب عزیز من ، ما توی امریکا یا یه کشور اروپایی نیستم که همه جا اینترنت 4G داشته باشه ، ما تو شمال ، خونمون اینترنت همراهی درست و حسابی نداشتیم ، بعد تو الان شعار میدی همه جا انلاین بیا ببین ؟؟!! هیچی ، اینطوری میشه که ما یه بار باید ویدیوهاشو بخریم بعد به اندازه کل زمان ویدیوها ، وقت بذاریم و با یه برنامه ای اونا رو از روی فیلم ، فیلم بگیریم بعد وقت بذاریم تگ به تک ویدیوهاشو ببینیم
++همچنین ، اگه ویدیوها رو برای دانلود بذاری ، من راحت با بسته های شبانه میتونم دانلودش کنم ، ضمن اینکه اینترنت داخلی دروغی بیش نیست ، من یه بار بسته شو خریدم و در کمال تعجب دیدم از اون بسته اینترنت داخلی هیچ استفاده ای نکرده ، یعنی همزمان 2 تا بسته داشتم ، یکی بسته داخلی و یکی هم اینترنت معمول ، انتظار من این بود که اگه میرم توی اون سایت ویدیوهاشو میبینم خب داخلی حساب کنه ، اخرش دیدم نه ، هیچی از داخلی نرفته . خب اخه این چه کاریه اخه؟ الانم بسته ها گرون شده و هیچی به هیچی و منم ویدیوها رو ندارم!! اگرم از این بابت که مثلا فیلمها بصورت غیر قانونی منتشر نشه خب یکی میاد همینجور که من گفتم از روی فیلم ، فیلم میگره و میده بیرون اونو ، خب بازم که هیچ میشه . من فیلم هامو میخوام!!!
پیشنهاد من ، توی اینجور مواقع ، این هست که ؛ از روی فیلم ، فیلم بگیرین و از برنامه ApowerREC ( کلیک برای دانلود ) استفاده کنید، ، برنامه فوق العاده ای هست ، کیفیتش ضبطش جوریه که انگار ویدیو اصلی هست و چیزی از کیفیتش کم نمیشه ، همچنین در کنار استفاده از این برنامه ، 2 تا پیشنهاد دیگه هم دارم :
1.برای فیلم برداری از محیط بازی : برنامه OBS
2.برای فیلم بردای از دسکتاپ لبتاب برای بحث های اموزشی و تدریس : CAMTASIA
حالا شاید بپرسین که خب چرا با خود کمتاسیا ما از دسکتاپ برای رکورد صفحه استفاده نکنیم تا از سایت های پخش انلاین ویدیو بگیریم؟ دلیلش اینه که با کمتاسیا ویدیو که بگیری بعد باید رندر ( خروجی ) بگیری که اون طوری کیفیت فیلم میاد پایین ولی با اون برنامه ، مثلا کیفیت پخش رو میذاری روی 1080 ، یکبار رکورد میگیری بعد با همون کیفیت هم رکورد میشه و نیاز به رندر گرفتن نیست ، همچنین حجم قابل قبول و مناسبی هم نسبت به ویدیو اصلی داره و انگار که خودشه.