2.Life: leaf

سلام

گاهی ، ما ارزش چیزی رو که داریم نمی دونیم ، یعنی فکر میکنیم بی ارزشه . مثلا تصور کنید که یه تخته سنگ توی کوه هیچ ارزشی نداره ، همونو بدین دست یه سنگ تراش ، یه مجسمه عالی و خوشگل ازش میسازه بعد همون سنگ بی ارزش تبدیل به یه چیز خفن و پرارزش میشه که میتونه باعث ثروتمند شدن اون صاحب اثر بشه.

 

 

یا مثلا کشاورزایی که باغ میوه دارن ، با فروش محصولشون ، کسب درامد میکنن و امورات زندگیشون میگذره ، اما اول که نگاه میکنی ، نه اون تخته سنگه پول و دلاره و نه اون پرتقاله ، همه شون رحمتی از جانب خدان که تبدیل به اسکناس و پول میشن. بعضی چیزا توی زندگی ما حکم همین چیزا رو داره ، باید یه اجی مجی کنیم تا برامون تبدیل به پول بشه.

 

راستی پول براتون چیه ؟ چرک کف دست یا نعمت و رحمتی از خدا ؟ یه داستان قدیمی رو دوست داشتم ، البته خب خیلی ... اممم خب ، 2 تا همسفر بودن که همینطوری داشتن راه میرفتن با هم حرف میزدن ، اولی به دومی گفت کاش یه گله گوسفند داشتم اون زمان حتما خیلی خوشحال میشدم ، دوم گفت ولی من دوست داشتم یه گله گرگ داشتم تا به گله گوسفندات حمله کنن و بخورنش.

 

داستان دیگه ای هم شبیه به این هست ، مردی به عیسی ع عرض کرد ای پیامبر خدا ، تو که پیامبر خدایی و مرده زنده میکنی ، بیا این اسکلت های این موجوذ توی بیابون رو زنده کن ، عیسی ع هم اینکارو رو کرد ، اون حیون زنده شد و اون مرد رو خورد. گاهی درست پلن نمیچینیم و به جای اینکه به عیسی بگیم با دم مسیحایی خودت دل ما رو زنده کن ، عقلمون رو کامل کن و یا از فرشته ارزو بخوایم که ... یه داستان سوم هم بگم که اینم جالبه ، میگن توی امریکا مردم دنبال طلا میگشتن ، ولی اونی پولدار و ثروتمند شد که به مردم وسایلی مثل بیل و کلنگ میفروخت تا دنبال طلا برن . گاهی اینطوریه ... داشتم میگفتم ، گاهی باید اون حس تنفر و دشمنی و حسادت رو بذاریم کنار و یه ارزوی خوب کنیم ، به جای زنده کردن یه حیوون وحشی ، از عیسی ع بخوایم قلب و روحمون رو زنده کنه تا اونقدر بزرگ باشه که جا برای همه باشه . به جای یک گله گرگ ، یک چمنزار بزرگ با چشمه و هر نعمت خوب دیگه داشته باشیم که پربرکت باشه برامون و خیرش به همه ، انسان و حیوان برسه . کسی چه میدونه شاید میوه های باغمون برکت زندگیمون باشن و باهاش گله ای رو سیراب کنیم و اونطوری چشمه رحمت دیگه ای برامون باز بشه و خدا بهتر میدونه

 

ولی من که فهمیدم خدا ، به قول اون اقاهه ، صندلی بهت نمیده ، بهت انواع و اقسام درخت رو میده و فکر و ایده ، اونوقت این تویی که صندلی و مبل درست میکنی تا برات پول بشه . خدا مستقیم برات حساب بانکی باز نمیکنه ، خدا وسایلش رو میذاره در اختیار تو و همینطور بقیه ، منتها میگه از تو حرکت و از من برکت ، منتها گاهی من میگم نه دیگه خدا جون نشد! من همینجا وایمیستم باید باید مثلا غذای بهشتی جلوم ظاهر بشه بعد خودتم زحمت بکشی لقمه بگیری بکنی توی دهنم. حرفم خنده دار و بچه گونه است اما ادم بزرگ ها هم رفتارهایی شبیه به این دارن. خدا خداست ، برای هر کی که دلش خواست لقمه میگیره و میزاره دهنش ولی بازم خودش میدونه ، ما نمیتونیم بهش بگیم که چرا فلان و چرا بهمان . خدا خداست ، همون خدای دوست داشتنی. 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

1.Life : after sx

سلام

می دونید گاهی شاید خوب باشه که مثلا حافظه اش رو بازبینی کنه و بگه من از خانواده ام ، این خاطرات و تا به اینجا رو میخوام و از احتماع و جامعه ، فقط همین خاطراتش رو و مابقیش رو نه ، پاکش کنید. اینده چیزی هست که هنوز نیومده ولی یکی مثل من گاهی زیاد در گذشته و اتفاقاتش میشم ، مثلا تصور کنید 20 سال پیش یکی یه چیز گفته ، حالا اون رفته ازدواج کرده بچه دارشم شده و نوه شایدم دااشته باشه من هنوز درگیر این هستم که 20 سال پیش مثلا داشت رد میشد بهم نگفت سلام یا جواب سلام منو نداد.این یه چیز خیلی ساده شاید به نظر بیاد اما توی یه برهه ای از زندگی خیلی پر رنگ میشه و حتی روابط بعد رو میتونه تحت الشعاع خودش بگیره حتی اگه به نظر بقیه بی اهمیت باشه.

 

و البته یه سری افکار که گاهی میتونه درست یا نادرست باشه و این میتونه بذر رفتاری ای رو در شخص بکاره که میتونه خطرناک باشه. مثلا من به شخصه با خود فعل ازدواج مشکل داشتم ، چرا ؟ خیلی سال پیش رفته بودیم عروسی فامیلمون و یه حرف هایی شنیدم که ازش بدم اومد ، چی مثلا ؟ همون عروس و دوماد بازی که امشب خلاصه بله عروس و دوماد یه حرکتهایی میزنن که ممکنه فرایند فرزند اوری باشه. این کار به خودی خودش بد نیست ولی اینکه توی سنی باشی که اصلا توی باغ نباشی و فکر کنی ماجرای لک لک ها راسته ، خواسته یا ناخواسته نسبت به خود این ماجرا گارد بگیری .

 

 

مثلا ، اهان این تاپیکه مثلا حرف منم بود 

++نینی سایت : خجالت نمیکیشین حامله میشین! ( کلیک )

 

در حالی که این ماجرا هم عادیه و هم اینکه sx و فانتزی بازی قبل از ازدواج یه بخش شاید خیلی خیلی کوچیک از ماجرا باشه ، یعنی نمیگم کلا نیست ها ، میگم هست ولی نه به اون شدتی که میگفتن و حالا بگذریم که سن ازدواج طبیعی یه سنی بود و سن ازدواج واقعی یه چیز دیگه شد. حالا که گذشت و بعد نگاه میکنی میبینی که دین و جامعه و عرف ، هر کدوم ، یه مدل دست و پای ادم رو بسته. اما در کل ، نگاه که میکنی ، یعنی بزرگتر که میشی و نگاه که میکنی ، میبینی که اون حرفها رو که شنیدی نیازم نبوده جوش بیاری و شاید عادی بوده.

 

مثل اب جوشی که توی یه لیوان نسبتا سرد بریزی و اون لیوان تحملش رو نداشته باشه و ترک برداره و بشکنه . یه همچین حالتی.تابوی جامعه که بماند. اموزش های غلط و چه و چه .الانم که به لطف مسئولین همه سایت ها برای همه اقشار بازه. 

------------------------------------------

با این حال ، اینا مال گذشته است و مثل همه اتفاقاات یه نقطه اوج شاید داشته باشه و قبل و بعد داره.

 

اممم ، خب صحبت کردن راجع به اینا خونه و ادم باعث میشه ازش بگذره و بره. 

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

بازی در ماتریکس

یه ضرب المثلی هست که میگه :

هر که را اسرار حق اموختند ، مهر کردند و دهانش دوختند.

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

ZERO

ویندوز لبتاب من ، ویندوز 10 هست که گمونم دیگه 4 سالی شده که همین ویندوز سرش نصبه و تقریبا همه جور بلایی هم من سر اون اوردم و هم اون سر من ، بزرگترین داستانی که من با این ویندوزه داشتم این بود که سرخود میرفت اپدیت میکرد خودشو و حجم نت منو میخورد و هر کاریش میکردم این اپدیته درست نمیشد که نمیشد .

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

هادی ( ندای درون )

دقت کردین بعضی موقع ها این هادی یا ندای درون چه حرف های عجیب میزنه ، عجیب یعنی مثلا خوب و حرفی که مغز داره.من توی نینی سایت چند تا مطلب درباره ماتریکس و خروج از ماتریکس گذاشتم و به چند مورد اشاره کرده بودم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

کاربران خوب بدون وبلاگ

گاهی با خودم میگم چرا بعضی کاربرای خوب نینی سایت ، یه وبلاگ ندارن که اونجا مطالبشون رو بذارن؟

گاهی دلم میخواد مطالب خوب اونجا رو ارشیو کنم تو وبلاگ خاصی که براش در نظر گرفتم ولی چون کاربرا امروز هستن و فردا نیستن ، بردارم صفحاتشون رو بصورت عکس بذارم.

 

والا به خدا

مطلب خوب هم اونجا پیدا میشه.

ولی خب وقت و زمان میخواد

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

چه سرنوشتی در انتظار وبلاگم خواهد بود؟

سلام. بدون شک اینجا همچنان خوانندگانی داره که حالا شاید ماهی یکبار بهش سر بزنن ولی من میخوام حرف دیگه ای بزنم.

 

بعضی دوستانم بودن که من اسم میارم ازشون مثل جیکو یا فافی که اینا من تا مدتها بعد از اخرین یادداشتون بهشون سر میزدم ، جیکو که رفت دانشگاه امریکا و به فافی گفتم بهم ادرس ایمیلشو بده من بهشون پیام بدم که ندادن و باز توی کامنت خودشون براشون کامنت گذاشتم که اگه مایل بودین برام یه پل ارتباطی بذارین که هیچی به هیچی

 

البته بگم ، اون موقع ها من توی فیس بوکم ، صفحه فافی رو داشتم و متعاقبا ایشون هم صفحه منو ولی خب . یا مثلا بهامین یا همین دوست خیلی خیلی خیلی قدیمیم گلابتون بانو که این دیگه از همون اوایل با هم شروع کردیم . اما خب اخرش یه روزی دیگه طرف به هر دلیلی ، تصمیم میگیره دیگه بکشه کنار. منم نمی خوام بگم منم زورو هستم و ایناها ، نه . منم مثل بقیه هستم. 

 

یه دوستی بود به اسم سمیه ، این ماجرا رو براتون تعریف میکنم لطفا کسی به خودش نگیره چون مخاطبش من بودم ، ایشون توی بلاگفا یادداشت رمز دار میذاشت ، حالا شاید زیادم نبودا ، مثلا 2-3 تا ، بعد من ازش درخواست رمز کردم و اون بنده خدا هم رمزو داد که بخونم ، حالا من یادداشت رو خوندم ولی واقعا نمی دونستم که چی باید بگم ، هیچی نگفتم ، یادداشت گذاشت که نمی فهمم چرا بعضیا ( یعنی من ) اونهمه اصرار که رمز یادداشتتو بده بعد رمزو که دادم هیچی نمیگن! ": |

 

دوست خوب من ، من به شما ادرس وبلاگمو گذاشتم و میای سر میزنی احیانا ، یه پیغام بذارین ، خوشحال میشم ": )

 

++خانم دکتر هم که اصلا اجازه نداد من توی تنها یادداشتون که یه یادداشت طولانی بود کامنت بذارم و سریعا زدن وبلاگشون رو حذف کردن. خانم دکتر عزیز ، اگه همچنان خواننده هستید ازتون میخوام اینقدر بی رحم نباشین.حالا حتما صلاح در این بوده ، نمی دونم.

 

------------

ولی اینجا ، راستش حقیقا من نوشتن رو دوست دارم و اگه راننده باشین ، اصلا موقع رانندگی انگار که ماشین خودش بره ، توی نوشتن هم انگشتا همینطوری هستن و برای خودش مینویسه . منتها کاش یه ذره امکانات بیشتری داشت فضاش مثل نینی سایت میشد تا امکان درج مطلب راحت تر باشه. فیلم میذارم به شدت از کیفیتش حذف میشه. بعد همونو بخوام اپارات بذارم باید کلی قربون صدقه شون برم که تاییدش کنن. 

 

یه جمله از گیلاسی اومد تو ذهنم ، این بنده خدا ، همین گیلاسی ، یه وبلاگ نویس بود بعد مثلا وبلاگشو برده بود گمونم دات کام بعد خودش برای خودش قالب گذاشته بود یه یادداشت نوشته بود ، سریع هم پاکش کرد بعد که داداشش رفته بود رستوران یه چیز میخواست بخوره ولی نتونست بخوره اینم یادداشت زد که چه چیز راه گلویت را بست برادرم. این یادداشتش رو یادم نرفته اصن بعد سالها

 

--------

باید عنوان یادداشت رو میذاشتم از هر دری سخنی :دی

 

++اخیرا بازم کتاب صوتی گوش دادم ولی یه کتاب هست از کانال یوتیوب کتاب باز که برام جالب بود ، نویسنده اش ظاهرا یه خانم ایرانیه که درباره اخلاق عملی با مثالهای داخلیه و دارم کم کم بهش گوش میدم.یکی از خاطراتش برام جالب بود ، یعنی چون برای ما هم اتفاق افتاده بود این ماجرا ، اون سالها که من شاید 4-5 ابتدایی بودم و ما یه جایی مستاجر بودیم و 2 تا مستاجر دیگه هم بودن و صاحبخونه هم طبقه بالا ، یه روز یه خانم میاد میگه که من میخوام اش درست کنم ( اش نذری ) بعد اومدم از همسابه ها وسایلش مثل دیگ و اینا رو بگیرم. مادرم گفت من که شما رو نمیشناستم ، صاحبخونه هم گفت نه نمیشناسم و حالا از ما چیزی کاسب نشد ولی بعدا خبر رسید به همین بهانه کلی ظرف و دیگ پیچوندن.

 

حالا کتاب میگه ( در حالت خوبش ) طرف میاد نذر میکنه که اگه فلام اتفاق خوب برام افتاد ، من نذر اش کنم بعد دیگ و همه وسایل اش رو از مردم بگیرم در حالی که این درست نیست و باید از مال خودش باشه. شنیدین میگن از کیسه خلیفه میبخشه؟ اینم همونه . یه ضرب المثل هم گفت که فقط اخرشو یادمه گفتش که اونطوری حاتم طایی شدن اسان بود!

 

------------

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Amir ..

احتمالا مدتی نباشم

فعلا دوستان ": )

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

شهید زنگی آبادی

++این یادداشت فقط برای یاداوری خودمه ": )

 


2 تا موضوع هست که اینا به همدیگه ارتباط دارن که یکیش یه کلیپه و دومی یه کتاب

 

 

 

دریافت

 

وبلاگ جاوید نیا ( کلیک )

رادیو فرهنگ ( کلیک )

 


و کتاب ما زنده ایم شهدا


1.سایت ایرنا ( کلیک )

2.سایت گیسوم ( کلیک )

3.خرید از ترب ( کلیک )

4.خرید از ترب (2 ) ( کلیک )

 

 

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

این سکانس دوست داشتنی

این سکانس سومون شگفت انگیز رو دووست داشتم

قسمت 9 از فصل دوم

 

+بعدا نوشت :


این کلیپ رو توی آپارات آپلودش کردم که کیفیت ویدیو و زیرنویسش حفظ بشه ( کلیک کنید )


 

 

این چه وضع کیفیتشه

رسما ....


 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
Amir ..