حس زندگی بدون شبکه های اجتماعی

یه حس خوبه ": )

ادم کلی وقت اضافه میاره

 

کاش میشد این مرور گرها رو هم پاک کنه ولی خب نمیشه چون باید گاهی یه سری جاها بره و تایید حضورشو بزنه

هعی ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

وای فقط تصورشو کن اگه بشه چی میشه؟

وای اگه بشه !! فک کن ...

 

+دارم برای یه چیزی خودمو اماده میکنم ، وای اگه اونی بشه که من میخوام

وای تصورشو کن اگه بشه چی میشه؟ عالی میشه!!!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

پزشک خانواده ؟ یا پزشک خانوادگی؟

دولت یه طرحی داده بود بعنوان پزشک خانواده ؟ طرح خوبی بود و اتفاقا دکترهای خوبی هم داریم ، منتها مدتی قبل که رفته بودم دکتر ، بهم گفت پزشک خانواده ات عوض شده ، دکتر فلانیه ، گفتم حالا کجا پیداش کنم؟ خلاصه امارشو از اینور و اونور دراوردم و امروز خانوادگی رفتیم سراغش

 

کلا ما خانوادگی ، اگه یه دکتر خوب و با اخلاق و با شخصیت باشه ، همه کلهم اجمعین میریم که اون دکتره ماها رو ویزیت کنه ، این از اون یکی چقدر ماه تر و گلتر ، به از خانم دکتر ما نباشه البته ، حالا رفتم به خانم منشیه گفتم ایشون پزشک خانواده جدید ماست گفته که این طرح پزشک خانواده از همین اول بهمن جمع میشه . خب اگه میخواستم طرحشو جمع کنن خو چرا دکترمو عوض کردن؟؟

 

ولی خوبی این طرح این بود که با یه پزشک خوب دیگه توی شهرمون اشنا شدیم ": )

فک کنم من بعد فقط پیش همین بریم 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

انعکاس ( پارت 1 )

راستشو بخواین ، دیر یا زود ، یه اتفاقی هست که برای من اتفاق میفته ولی چون سعی کردم درس هامو درست یاد بگیرم پس بصورت کلی یادداشتش میکنم تا ثبت بشه ": )

 

یه روز خوب برای گند زدن به حال بقیه


راستشو بخواین ، من همیشه فکر میکردم کسی که مثلا مدرک داره ، درک داره ، اگه با سواده اخلاق داره و مهمتر اینکه جنبه داره ، یه سایتی بود که حالا خیلی ها و من درش فعالیت داشتیم و حالا هر کسی متناسب با رزومه اش فعالیت میکرد اونجا ، مدیر اون سایت هشدار داده بود که کسی که میاد فعالیت میکنه و به چشم میاد ممکنه هیت بگیره از بقیه ، حواستون باشه . منتها نگفته بود که این هیت دادن ممکنه گاهی از طرف یه مدرس باشه .

 

خب ، هر کسی تو اونجا متناسب با سطحی که داشت فعالیت خودشو شروع کرد و منم همینطور ، منتها شاید یه سری چیزا رو نسبت به بقیه کمتر بلد بودم ، یه روز یه اقای مثلا متشخصی که یه صفحه پشت و رو ، رزومه اش بود و خودشم تو یه دانشگاه اروپایی درس میخوند اومد برای من یه کامنت گذاشت ، چی ؟ 

 

میدونید ، ادم نباید از بقیه برای خودش یه بت درست کنه ، یه بت طلایی ، چون اون ممکنه تیشه برداره به ریشه شما بزنه و منم از این ماجرا مستثنا نبودم ، فکر میکردم کسی که مدرک داره ، شعور هم داره ، کسی که کلی برای خودش روزمه نوشته ، سواد ارتباط با بقیه هم داره اما متاسفانه اینجور نبود . در واقع ، هر کسی که مدرک داره ، میتونه درک نداشته باشه ، هر کسی که روزمه خوب داشته باشه ممکنه هر ارتباط رو بلد نباشه و مهمتر اینکه یه نگاه بالا به پایین داشته باشه .

 

دلم برات میسوزه بدبخت بیچاره


میدونید ، من اشتباه کرده بودم که ازش یه بت ساخته بودم ، این اشتباه به قیمت خیلی چیزا برام تموم شد ، شاید اگه گیاه بودم افسرده میشدم ، برگ هام زرد میشد و روی زمین می ریخت ، بعضیا طبقه اجتماعیشون جوریه که اگه بفهمه خانواده طرف پایین تر از خودشه ، سلامشو علیک گفتن در شان خودش نمیدونه . خب برای ما هم یه جوری این مدلی بود . اما خب ، گذشته ها گذشته ، یه تجربه تلخ و شاید عبرت اموز که ادم گول سواد و رزومه رو نخوره ، 

 

خنجر شکسته


بر خلاف این نظر که بعضیا میگن حالا یه چیزی گفت طرف مگه چیشد حالا ؟ یه حرف زد و تموم ، نه ! با یه حرف خنجر به قلب طرف میزنی و میکشین و اون یه مرده متحرک میشه ، یه احساس نا امیدی بهش میدی که دائم باهاشه و حتی گاهی ممکنه طرف رو ، اهسته اهسته به مرز خودکشی و نابودی بکشونه ، شاید بگین خب لابد طرف خیلی ضعیف بوده و دنیا جای قوی هاست ، اره ، توی روانشناسی مثلا زرد میگن دردی که ادم رو نکشه ، قویترش میکنه ، ولی این هم درسته که درد و رنج بخشی از زندگی طرفه و شاید یک روز تمام زخم هایی که روی بدن بوده خوب بشه اما بعضی دردها ، نه ، گاهی قلب ادم بخاطر تیر میکشه از درد اون .

 

شاید بگین که گذشته ها گذشته ، هنوز توی گذشته هستی؟ نه ، خاطرات قشنگشو دوست دارم ولی هیچوقت یادم نمیره اون رفتارها ، مهم نیست تو کی هستی . هر کی هستی برای خودتی ، حق نداری با رفتارت خردشون کنی چون که هم سطح تو نیست چون تو 4 تا کتاب بیشتر خوندی ، تا مدتها به طرف اه و نفرین میفرستادم ولی اون ادم با همه اینطور بوده و امیدوارم گیر یکی مثل خودش بیفته و خرد بشه ، مثل اینه ای که به هزار تیکه تقسیم میشه و هر هزار تیکه به هزار تیکه کوچیکتر از خودش . 

 

خو پس تکلیف هیترها چی میشه این وسط ؟؟


شاید بگین خب الان چه کینه ای از اون طرف گرفتی چون میدونیدم بعدش هم تراپیست رفتی و هم اومدی توی نینی سایت و درخواست راهنمایی کردی ، خب باز شروع کنی ، هیت میگیری که ، همه که تعریفتو نمیکنن ، بالاخره یکی بین هزار نفر میاد یه چیز میگه ، مگه هر 5 تا انگشت یکی هستن؟؟

 

میگم نه ، هر 5 تا یکی نیستن ولی فرق میکنه بین یه ادم عادی که یه حرف بهت بزنه تا یه کسی که تحصیلاتش رو میزنه فرق سرت و فکر میکنه خودش خدای روی زمینه و بقیه باید به به و چه چهش کنن . یکی ممکنه بیاد بگه که مثلا این موضوع رو دوست نداشتم یا یه جاهاییشو بد گفتی یا هر چی ، این فرق میکنه با نگاه تحقیر امیز و به واسطه سواد بالا و شعور نداشته بزنی 2 شقه اش کنی . والا میگن درخت هر چی پربارتر ، شاخه هاش به زمین نزدیک تر 

 

باشه اصن تو خوبی ، بیا کنترل دست تو!


من نگفتم من خوبم ، کنترلت هم دست خودت باشه من میگم یه حرف رو هزار مدل میشه زد ، تو میزنی بقیه رو نصف میکنی بعد انتظار داری بگن عجب مرد بزرگی ، احسنت ای دانشمند ، خب به اون باشه طرف میره اون مدرک رو هم میگیره با بولدزر از روت رد میشه . پز دانشگاهتو بهم میدی؟ یا پز کشورتو بهم میدی؟ من فقط میگم ادم باش . شاید برات سخت باشه ادم بودن .

 

برای اینکه بیشتر اینو توضیح بدم یه داستانی رو که شنیدم اینجا مثال میزنم ، میگن حاکم یه شهر خواب دید که همه دندون هاش ریخت ، خواب گذارهاشو صدا کرد که بیان تعبیرش کنن ، اولی گفت که جناب حاکم مرگ تمام عزیزان خودشو میبینه ، حاکم خوشش نیومد و حکم اعدامشو صادر کرد ، دومی گفت ، عمر امیر دراز و بیشتر از عمر نزدیکان و خویشانش هست . حاکم این تعبیر و پسندید و بهش جایزه داد

 

هر دو حرف یه منظور رو رسونده ، ولی ببینید یک حرف رو چطور رسونده ؟ 

 

حالا تکلیف چیه خب؟ باز افسردگی و دپ ؟


خو الان یکی بیاد بگه اصلا افتضاح بود مقاله ات یا چمی دونم ، بی کیفیت بود و خوشم نیومد ، باز میری تو غار افسردگی؟ نه ، بهش میگم ممنونم از شما ، سعی میکنم بهترش کنم .یا بگم از مقالات شما استفاده میکنم تا از تکینک هایی که شما استفاده میکنید استفاده کنم و بهترش کنم . دیگه به دل نمی گیرم ": )

 

خب از هیترات برامون میگی دیگه ها؟؟؟


عاا ، خب با اینکه برام احتمالا سخت باشه ولی اره ، چرا که نه ! شاید باز توی نینی سایت اکانت زدم که چطور محترمانه جواب این هیتر ها رو دارد ": )

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

تصمیم گرفتم که 2 تا کار رو انجام بدم

 

 

1.تمام برنامه های اضافی از گوشیم رو پاک کنم

که شامل تمام شبکه های اجتماعی تلگرام و ایتا و بقیه هست و همچنین فیلتر شکن آرگوم

رو تا اخر کارم که اونا تمام شدن مجدد بیارمشون ولی خب احتمالا بیارمش رو لبتاب

 

2.یه اینه کوچیک جیبی بگیرم برای خودم و روزی هزار بار به خودم بگم که :

کسی که میتونه زندگیتو عوض کنه اون ادمی هست که داخل اینه میبینیش

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

برگزیده کتاب صوتی

دوست دارم توی این یادداشت بخش هایی از 3 تا کتاب صوتی رو به اشتراک بگذارم

 

از 3 کتاب صوتی

 

1.کیمیاگر

2.درخت سیب

3.پنج نفری که در بهشت منتظر شما هستند.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

دختره گفتش که علاقه ای نداره که قیافه منو ببینه !!! :دی

اینجا سرده و برف اومده بود ، منم وقتی میرم بیرون کتابخونه ، هودی میپوشم و کلاهشو میشکم سرم ، دیروز من موهامو با نمره 8 زدم ، یعنی کچل کچل ، بعد امروز که رفتم بیرون و کلاه هودیه رو کشیده بودم سرم و یه جوری بود که اصلا قیافه و صورتم مشخص نبود از بغل نیمکتی که 3 تا دختر سرش نشسته بودن ، رد شدم و بهم به حالت تیکه یکیشون این حرفو زد ": )))

 

 

 

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

5.Life:success

به نظرم اینکه میگن همه چیز دست به دست هم میدن تا یه کاری پیش بره و اتفاق خوبی بیفته ، یه چیزی مثل عکس پایینه!!!

 

 

 

 

 

این کلیپ صوتی پایین رو ،  آدم باید بارها و بارها بشنوه ، حقیقت تلخیه اما بهش خیلی کمک میکنه


++کسی برای موفقیت شما ، منت شما  رو نمیکشه ( کلیک کن )

 

حرفی که میخوام بزنم از روی حسادت نیستا ، بقیه میگفتن منم الان دارم میبینم ، کسایی که سرو تهشون نیم غاز نمی ارزه اومده جلو و دارن همون کار رو انجام میدن ، خداییش اصلا سطحشون خیلی خیلی پایینه بعد اونا اومدن دارن تولید محتوا میکنن ولی به فرقی بین من و اونا هست ، اونا از ترس هاشون رد شدم و حالا با اینکه شاید سطح من خیلی هم بالا باشه ولی یه سد ترسی هست که نمیذاره برم اونورش ، و همین باعث ترس ادم میشه. خیلی بده.

 

++شجاعت داشتن ( برای عبور از سطح ترس ها )، مثل گرفتن و بالا بردن یک فانوس ( یا مشعل ) توی تاریکی هست ، تاریکی بخاطر ترس از ناشناخته ها ترسناکه ولی فانوس رو که بگیری بالا و نور که همه چیز رو روشن کرد میبینی که نه ، تو از تاریکی میترسیدی و حالا که با نور ، راهت رو پیدا کردی ، دیگه چیزی برای ترسیدن وجود نداره.

 

 

شجاعت هم یه نظر من مثل نور قدرتمندی هست که توی قلبته و قلبت رو محکم کرده و حالا تو محکم ، مشعل روشن به دست ، میری وسط تاریکی و اماده برخورد با چالش ها هستی ": )

 

اصلا" باید به قبلترش برگردیم ، اینجوری خیلی بهتره

 

افکار


همه چیز از این شروع میشه

 

 

می دونید این افکار خیلی زیادن  و هر کدوم یه راه نشون میده و تو رو از انتهای مسیر میترسونه ، یه سری افکار مثل نخ پیچیده و سر در گم ، ادم اگه حواسش نباشه ، یه جایی بین اونا گم میشه ولی اگه بدونه باید چیکار کنه میشه که از اون جا و اون دالان هزارتو بیاد بیرون

 

 

منتها اینجا هم گاهی ادم به این فکر میکنه که خب ته این مسیر من چی میشه ؟؟

 

 

می دونید ، اینکه ادم از یه چیزی می ترسه مثل این عکس پایینه ، ترس ها مثل وزنه سنگینه که نمیذاره تو از این دره ترس ها بپیری اونور و ادامه بدی

 

 

دقیقا همینه ها ، میگی وای نکنه سقوط کنم ، وای خدا ، فلانی رو دیدی؟ وای نکنه سقوط کنم ؟ نکنه ؟ یا خدا ، فلان شاگرد زرنگ کلاسمون رو ندیدی ؟ تو از اون بالاتری ؟؟؟ باید این زنجیر ترس ها رو باید یه جایی باز کنیم از پای خودمون .

 

یه چیزی بگم شاید باورتون نشه ، تجربه خودمه و شاید شما هم تجربه اش کرده باشین...

 

صحبت با خود در آینه


ادم باید یه قلم و کاغذ برداره ، با اونی که داخل بدنه ( یا روان یا مغزه ) بشینه صحبت کنه ، هر چیزی که میگه رو یادداشت کنه ، شاید اون از یه چیزی میترسه و حالا که همه جرف هاشو نوشتیم ، حالا بریم دنبال برطرف کردنش و خب قدم اول اینه که حرفهای اون رو هم بشنویم و بعد قدم بعدی رو برداریم. تا زمانی که ادم اینکارو نکنه ، مدام با خودش (یعنی شاید اون ) در جنگه و هی دور خودش میچرخه

 

 

 

 

 

 

 

 

حالا که ادم نشست باهاش صحبت کرد ، حالا باید برای مواجه با ترس ها و چالش هایی که اون گفته ، قدم بعدی رو برداشت و دایره امنیت خودشو ، بزرگتر کردش.

 

 

صحبت با ندای دورن


در پساپرده ذهن یا روانمون ، یه موجودی هست که راهنماگره یا میگه که این کار رو باید اینطور انجام بدی و اگه اموزش ببینه راهنمایی های خوبی هم میکنه ولی درکل راهنماگره و همونی که گاهی تو سرمون یه راهنمایی هایی انجام میده.

 

 

می دونید ، باید نشست باهاش ارتباط گرفت و صحبت کرد و ببینه که نظر اون چیه ؟ چه حرف و صحبتی داره؟

 

شاید موضوعی باعث ترس اون هست که تا ادم ندونه که چی باعث رنج و ترسش میشه ، اون مدام هی میترسه و شما رو هم درگیر میکنه و نمیذاره به جلو حرکت کنید ، بخاطر همین گفتم صحبت باهاش و راهنمایی گرفتن از بقیه و بزرگ کردن دایره امنیت ، خیلی بهمون کمک میکنه. مثلا من مصاحبه کاری در زمینه لینوکس دارم ، اگه همینطوری برم که خب نمیدونم چی میخوان بپرسن که همین باعث استرس منه ولی اگه برای خود ازمون 4 تا فیلم و مصاحبه از اینور اونور ببینم و بخونم و امادگیمو ببرم بالا یا از هوش مصنوعی chatgpt بخوام برام سوال طرح کنه ، بازم خیلی جلوتر هستم و ترسها کمرنگ تر میشن تا زمانی که از اون مرحله رد بشم.

 

 

 

همیشه ایشون حرف نمیزنه ولی وقتی صحبت میکنه باید سریع یادداشتش کرد که راهنمایی خوبی میکنه . بعضی وقت ها حرف هایی که ایشون زده و منم نوشتم رو نگاه میکنم میگم ایول ، اصلا عجب ایده ی خفن و نابی ، سریع باید نوشتنش اون چیزی رو که میگه

 

 

 

اگه ادم به حرف هایی که با اون شخص زده و احیانا اگه قولی داده ، پایبند به اون حرف ها و قول ها باشه ، جنگی نخواهد بود و با همکاری همدیگه میتونه که پیشرفت کنه.

 

 

بالاتر در مورد افکار نوشتم و کلی حرف که انگار مثل یک کلاف در هم پیچیده است ولی صحبت با این ندای دورن ، باعث میشه که اون افکار ، نظم پیدا کنه و بدونه که دنبال چیه و راه حل هاش چی خواهد بود و این خیلی به ادم کمک میکنه.

 

 

اینکه ادم با این راهنماگر درون دوست باشه و قدم به قدم که جلو میره باهاش همکاری های لازم رو انجام بده خیلی کمک کننده است و عالیه.

 

 

 

اونطوری که ادم پیش میده کم و موفقیت هاش شروع بشه ولو از کوچکترین هاش ، کم کم اعتماد بنفسش بیشتر و بیشتر میشه و جفتمون بهم میگیم ممنون! عالی هستی

 

 

ویدیو ببینیم!


وقتی داشتم این عکس ها رو پیدا میکردم برای این یادداشت یه ویدیو دیدم که عکس کاورش برام جالب اومد ، منتها دیگه وقت نکردم با هوش مصنوعی ترجمه اش کنم ،

 

 

++این فایله رو قبول نکردش ، گمونم حجمم تموم شده ، حالا روی دسکتاپش میذاره باشه تا بعد ببینم که چیکارش میشه کرد.

 

+++خیلی بعدا نوشت : اونو توی نماشا آپلودش کردم منتها به زبان اصلی هست و وقت نکردم که با هوش مصنوعی ، دوبله اش کنم ( کلیک )

 

ترس های کوچک و ترس های بزرگ


 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

4.Life:hug_yourself

 

 

اینجوری خودتو بغل کن و به خودت عشق بورز


 

 

 

پ.ن:


1.دنبال یه یادداشت قدیمی میگشتم 

" تکنیک آینه "

 

2.این کلیپ ویدیو خیلی دوست دارم

" من و خودم "

 

3.و البته این کلیپ ویدیو از اریک توماس

"من میتونم!"

...

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

3.Life:love

 

آهنگ دلبر چه بی وجودی


++این آهنگ دوست داشتنی ...

 

گنگستر شهر آمل


پ.ن : اینم دوست داشتم که گذاشته بودم .

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..