📌.هشتگ نه به کمالگرایی

+قبل از اینکه این یادداشت رو شروع کنم ، یادداشت های قبلیم رو که مرتبط با همین موضوع بود رو لیست و فهرست میکنم ، با این حال فکر میکنم توی نینی سایت بیش از یک یادداشت درباره اش نوشته باشم ، ولی شایدم اشتباه میکنم ، بهرحال ، یادداشت نقد همیناست!

 

📌بخش اول : فهرست یادداشت ها (رو میذارم )

📌 بخش دوم : نشانه ها

📌 بخش سوم : راهکارها (یی که الان در نظر دارم و دارم انجامش میدم!)

 

 


📌بخش اول : فهرست یادداشت ها


1.چک لیست و تیک  ( کلیک )

2.حوصله ندارم ( کلیک )

3.کمالگرایی ( تاپیک من در نینی سایت ) ( کلیک )

 

 


📌 بخش دوم : نشانه ها


خب ، مهم ترین هاشو که الان یادمه رو میگم ولی خب مسلما رگه های زیادی داره

 

2.1.هشت دست ! :


مثلا موقعی که چیدن سفره ناهار و یا شامه ، خیلی دوست دارم که که حداقل یه هفت - هشت تایی دست داشتم و با هر کدومش یه چیزی رو می گرفتم و می اوردم تا هی بلند نشدم و وسیله بیارم ، مثلا"

 

با دست اولم :  سفره بردارم و بندازم

با دست دومم: با اون یکی بشقاب ها ،رو بردارم

با دست سوم : سینی و دیس برنج

با دست چهارم : ظرف خورش

با دست پنجم :  پارج آب

با دست ششم : ترشی یا ماست و ...

 

2.2. انضباط :


مثلا من حساب میکردم که ، یعنی اینطور بگم که انجام یه کاری حدود 20 ساعت زمان میخواد ، بعد میگفتم من میرم پشت میز و تا 20 ساعت دیگه ، همونجا وایمیستم تا کارم تموم بشه ولی این عملا غیر ممکنه ، مثلا یهو ادم نیاز بشه بره سرویس یا گشنه اش بشه ، دقت کنید من دارم درباره صرف زمان توی خونه حرف میزنم ، بعد گفتم خب غذا رو میارم کنار میز ، بعد پامو قفل و زنجیر میکنم تا نتونم فرار کنم و این مدلی ، حالا شما زمان رو بکن 30 ساعت ، پس قهوه هم اضافه میشد و مثلا بود روی که شاید 4 ساعت میخوابیدم ، ساعت 2 نصف شب بلند میشدم و تا 8 شب شاید 2 تا ماگ بزرگ قهوه میخوردم ولی اون اخر اخرهاش توی فضا بودم و خوابیدن هم به سختی خوابم میبرد و فرداش داستان داشتم!!! در حالی که اینجور برنامه چیدن غلطه ، ساعت خوابت رو کم کنی جای دیگه به هم میریزه ، زمان انجام کار رو باید به شیوه دیگه ای کم و یا زیاد کرد که اگه زیادش کنی ، باز از یه چیز دیگه باید بزنی ، در کل یه مثلثه که 3 ضلع داره و باید اینا رو مساوی نگه داری

 

2.3.بهترین بودن توی همه چیز ( وسواس زیاد )


تصور کنید که مثلا میخواین یه ارائه بدین یا یه مقاله ، باید از منابع مختلف استفاده کنید ، در حالت عادی این نرماله ولی اینکه بگی من همه رو میخوام و همه رو بنویسی ، این زیادی وسواس گونه است.

 

2.4.در کانون توجه بودن


و اینکه بقیه هی ازت تعریف کنن ، چه اینکه اینکار ناخوداگاه و یا انجام کاری برای گرفتن توجه بقیه باشه.

 

++الان اینا یادم بود ولی خب خیلی بیشتر هستن .

 

 


📌 بخش سوم : راهکارها (یی که الان در نظر دارم و دارم انجامش میدم!)


بصورت کلی ، زمانم رو به 4 قسمت تقسیم میکنم :

1.خواب

2.کار 

3.ورزش

4.اینترنت ( وبلاگ )

 

این 4 تا یه جوری از همدیگه تاثیرپذیری دارن ، ولی بصورت کلی اینطوری هست که از اونجا که بیشترین هدر رفت زمان رو توی اینترنت گردی و شبکه های اجتماعی داشتم ، اول زدم همه شونو حذف کردم ، و الان فقط می مونه وبلاگ که اون جزئ ثابته و میخام بهش فقط اون روزهایی که نیاز دارم گوشی هوشمند همراهم باشه ، فقط اون روزها به وبلاگم سر بزنم که میشه 5 شنبه و جمعه. روزهای شنبه تا 4 شنبه ، من یه گوشی ساده دارم و اگه مثلا نیاز باشه که ویدیوای رو ضبط کنم دیگه توی یه روز سروتهش رو هم بیارم و فقط همون روز باشه.

 

من گوشی هوشمند خودمو ، داخل یه کیف ( شبیه کیف پول بزرگ ) میذارم و قفلش میکنم ، قفلشو به خواهری میدم و خود کیفشو یه جایی دور از دسترس خودم که برام سخته برش دارم میذارم ، و همینطور ساعت انجام کارم رو ، در طی ساعاتی که توی کتابخونه هستم تنظیم میکنم و نه بیشتر ، وقتی هم که اومدم خونه ، میرم سراغ ورزش و همه وسایلم رو داخل کیفم هستم ، به هیچ عنوان کارم رو در خارج از زمان خودش انجام نمیدم ، نوشتنی یا خوندنی باشه ، یا بمونه ، می مونه برای فرداش.

 

اخر هفته ، من کتابخونه خاصی میرم که باید هم صندلیمو رزرو کنم و هم تایید حضور 3 ساعته داشته باشم که باید گوشی هوشمندم همراهم باشه ، و البته اینم در نظر بگیرم که یه جایی بشینم که پشت سرم دیوار باشه ، چون اینجا که الان من میگریم پشت سرم هم یکی دیگه نشسته ( 2 ردیف پشت سر هم که بینش راهرو هست ) و هم ممکنه اون طرف برگرده صفحه لبتابمو نگاه کنه که دوست ندارم.

 

خب برنامه اینه ، تا ببینم به کجا پیش میرم ، 

 


📌.تفاوت انگیزه با انضباط


 

+این ویدیو در نماشا ( کلیک )

 


📌.نه به دوپامین فیک


 

+این ویدیو در نماشا ( کلیک )

 

 

++خیلی بده این دوپامین فیک ، یعنی با انجامش فک میکنی الان میری یه کوهو جابجا میکنی و کن فیکون میکنی اما همه اش توهمه ، احساسات و هیجانات و قدرت ها باید واقعی واقعی باشن تا موندگار باشن ، من راجه به موندگاری حرف میزنم و نه راجع به یه لحظه سرخوشی و توهم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

هشتگ نه به عدم امکان دانلود ویدیو!!

یکی از معضلاتی که الان باهاش روبرو هستم ، اینه که یه سری اموزش ها ، بصورت انلاین هستن و امکان دانلودش نیست ، یعنی مثلا دوره رو میخری ، بعد حتی وسط پخش ویدیو ، شماره تلفنت رو هم روی اون میندازه ولی بهت لینک دانلود نمیده که ویدیی که خریدی رو دانلود کنی و میگه فقط پخش انلاین ، بعد شعارشون اینه که با پخش انلاین ، همیشه و همه جا و با هر دیوایسی ، میتونید ویدیوها رو ببینید و برای اینکه مطمئن بشه که خب شما دقیقا همونی هستی که ویدیو رو خریدی ، هر سری برای یه کد ارسال میکنه که احراز هویت بشی که تو خودشی

 

خب عزیز من ، ما توی امریکا یا یه کشور اروپایی نیستم که همه جا اینترنت 4G داشته باشه ، ما تو شمال ، خونمون اینترنت همراهی درست و حسابی نداشتیم ، بعد تو الان شعار میدی همه جا انلاین بیا ببین ؟؟!! هیچی ، اینطوری میشه که ما یه بار باید ویدیوهاشو بخریم بعد به اندازه کل زمان ویدیوها ، وقت بذاریم و با یه برنامه ای اونا رو از روی فیلم ، فیلم بگیریم بعد وقت بذاریم تگ به تک ویدیوهاشو ببینیم

 

++همچنین ، اگه ویدیوها رو برای دانلود بذاری ، من راحت با بسته های شبانه میتونم دانلودش کنم ، ضمن اینکه اینترنت داخلی دروغی بیش نیست ، من یه بار بسته شو خریدم و در کمال تعجب دیدم از اون بسته اینترنت داخلی هیچ استفاده ای نکرده ، یعنی همزمان 2 تا بسته داشتم ، یکی بسته داخلی و یکی هم اینترنت معمول ، انتظار من این بود که اگه میرم توی اون سایت ویدیوهاشو میبینم خب داخلی حساب کنه ، اخرش دیدم نه ، هیچی از داخلی نرفته . خب اخه این چه کاریه اخه؟ الانم بسته ها گرون شده و هیچی به هیچی و منم ویدیوها رو ندارم!! اگرم از این بابت که مثلا فیلمها بصورت غیر قانونی منتشر نشه خب یکی میاد همینجور که من گفتم از روی فیلم ، فیلم میگره و میده بیرون اونو ، خب بازم که هیچ میشه . من فیلم هامو میخوام!!!

 

پیشنهاد من ، توی اینجور مواقع ، این هست که ؛ از روی فیلم ، فیلم بگیرین و از  برنامه ApowerREC ( کلیک برای دانلود )  استفاده کنید، ، برنامه فوق العاده ای هست ، کیفیتش ضبطش جوریه که انگار ویدیو اصلی هست و چیزی از کیفیتش کم نمیشه ،   همچنین در کنار استفاده از این برنامه ،  2 تا پیشنهاد دیگه هم دارم :

 

1.برای فیلم برداری از محیط بازی : برنامه OBS

2.برای فیلم بردای از دسکتاپ لبتاب برای بحث های اموزشی و تدریس : CAMTASIA

 

حالا شاید بپرسین که خب چرا با خود کمتاسیا ما از دسکتاپ برای رکورد صفحه استفاده نکنیم تا از سایت های پخش انلاین ویدیو بگیریم؟ دلیلش اینه که با کمتاسیا ویدیو که بگیری بعد باید رندر ( خروجی ) بگیری که اون طوری کیفیت فیلم میاد پایین ولی با اون برنامه ، مثلا کیفیت پخش رو میذاری روی 1080 ، یکبار رکورد میگیری بعد با همون کیفیت هم رکورد میشه و نیاز به رندر گرفتن نیست ، همچنین حجم قابل قبول و مناسبی هم نسبت به ویدیو اصلی داره و انگار که خودشه.

 

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

حس زندگی بدون شبکه های اجتماعی

یه حس خوبه ": )

ادم کلی وقت اضافه میاره

 

کاش میشد این مرور گرها رو هم پاک کنه ولی خب نمیشه چون باید گاهی یه سری جاها بره و تایید حضورشو بزنه

هعی ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

وای فقط تصورشو کن اگه بشه چی میشه؟

وای اگه بشه !! فک کن ...

 

+دارم برای یه چیزی خودمو اماده میکنم ، وای اگه اونی بشه که من میخوام

وای تصورشو کن اگه بشه چی میشه؟ عالی میشه!!!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

پزشک خانواده ؟ یا پزشک خانوادگی؟

دولت یه طرحی داده بود بعنوان پزشک خانواده ؟ طرح خوبی بود و اتفاقا دکترهای خوبی هم داریم ، منتها مدتی قبل که رفته بودم دکتر ، بهم گفت پزشک خانواده ات عوض شده ، دکتر فلانیه ، گفتم حالا کجا پیداش کنم؟ خلاصه امارشو از اینور و اونور دراوردم و امروز خانوادگی رفتیم سراغش

 

کلا ما خانوادگی ، اگه یه دکتر خوب و با اخلاق و با شخصیت باشه ، همه کلهم اجمعین میریم که اون دکتره ماها رو ویزیت کنه ، این از اون یکی چقدر ماه تر و گلتر ، به از خانم دکتر ما نباشه البته ، حالا رفتم به خانم منشیه گفتم ایشون پزشک خانواده جدید ماست گفته که این طرح پزشک خانواده از همین اول بهمن جمع میشه . خب اگه میخواستم طرحشو جمع کنن خو چرا دکترمو عوض کردن؟؟

 

ولی خوبی این طرح این بود که با یه پزشک خوب دیگه توی شهرمون اشنا شدیم ": )

فک کنم من بعد فقط پیش همین بریم 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

انعکاس ( پارت 1 )

راستشو بخواین ، دیر یا زود ، یه اتفاقی هست که برای من اتفاق میفته ولی چون سعی کردم درس هامو درست یاد بگیرم پس بصورت کلی یادداشتش میکنم تا ثبت بشه ": )

 

یه روز خوب برای گند زدن به حال بقیه


راستشو بخواین ، من همیشه فکر میکردم کسی که مثلا مدرک داره ، درک داره ، اگه با سواده اخلاق داره و مهمتر اینکه جنبه داره ، یه سایتی بود که حالا خیلی ها و من درش فعالیت داشتیم و حالا هر کسی متناسب با رزومه اش فعالیت میکرد اونجا ، مدیر اون سایت هشدار داده بود که کسی که میاد فعالیت میکنه و به چشم میاد ممکنه هیت بگیره از بقیه ، حواستون باشه . منتها نگفته بود که این هیت دادن ممکنه گاهی از طرف یه مدرس باشه .

 

خب ، هر کسی تو اونجا متناسب با سطحی که داشت فعالیت خودشو شروع کرد و منم همینطور ، منتها شاید یه سری چیزا رو نسبت به بقیه کمتر بلد بودم ، یه روز یه اقای مثلا متشخصی که یه صفحه پشت و رو ، رزومه اش بود و خودشم تو یه دانشگاه اروپایی درس میخوند اومد برای من یه کامنت گذاشت ، چی ؟ 

 

میدونید ، ادم نباید از بقیه برای خودش یه بت درست کنه ، یه بت طلایی ، چون اون ممکنه تیشه برداره به ریشه شما بزنه و منم از این ماجرا مستثنا نبودم ، فکر میکردم کسی که مدرک داره ، شعور هم داره ، کسی که کلی برای خودش روزمه نوشته ، سواد ارتباط با بقیه هم داره اما متاسفانه اینجور نبود . در واقع ، هر کسی که مدرک داره ، میتونه درک نداشته باشه ، هر کسی که روزمه خوب داشته باشه ممکنه هر ارتباط رو بلد نباشه و مهمتر اینکه یه نگاه بالا به پایین داشته باشه .

 

دلم برات میسوزه بدبخت بیچاره


میدونید ، من اشتباه کرده بودم که ازش یه بت ساخته بودم ، این اشتباه به قیمت خیلی چیزا برام تموم شد ، شاید اگه گیاه بودم افسرده میشدم ، برگ هام زرد میشد و روی زمین می ریخت ، بعضیا طبقه اجتماعیشون جوریه که اگه بفهمه خانواده طرف پایین تر از خودشه ، سلامشو علیک گفتن در شان خودش نمیدونه . خب برای ما هم یه جوری این مدلی بود . اما خب ، گذشته ها گذشته ، یه تجربه تلخ و شاید عبرت اموز که ادم گول سواد و رزومه رو نخوره ، 

 

خنجر شکسته


بر خلاف این نظر که بعضیا میگن حالا یه چیزی گفت طرف مگه چیشد حالا ؟ یه حرف زد و تموم ، نه ! با یه حرف خنجر به قلب طرف میزنی و میکشین و اون یه مرده متحرک میشه ، یه احساس نا امیدی بهش میدی که دائم باهاشه و حتی گاهی ممکنه طرف رو ، اهسته اهسته به مرز خودکشی و نابودی بکشونه ، شاید بگین خب لابد طرف خیلی ضعیف بوده و دنیا جای قوی هاست ، اره ، توی روانشناسی مثلا زرد میگن دردی که ادم رو نکشه ، قویترش میکنه ، ولی این هم درسته که درد و رنج بخشی از زندگی طرفه و شاید یک روز تمام زخم هایی که روی بدن بوده خوب بشه اما بعضی دردها ، نه ، گاهی قلب ادم بخاطر تیر میکشه از درد اون .

 

شاید بگین که گذشته ها گذشته ، هنوز توی گذشته هستی؟ نه ، خاطرات قشنگشو دوست دارم ولی هیچوقت یادم نمیره اون رفتارها ، مهم نیست تو کی هستی . هر کی هستی برای خودتی ، حق نداری با رفتارت خردشون کنی چون که هم سطح تو نیست چون تو 4 تا کتاب بیشتر خوندی ، تا مدتها به طرف اه و نفرین میفرستادم ولی اون ادم با همه اینطور بوده و امیدوارم گیر یکی مثل خودش بیفته و خرد بشه ، مثل اینه ای که به هزار تیکه تقسیم میشه و هر هزار تیکه به هزار تیکه کوچیکتر از خودش . 

 

خو پس تکلیف هیترها چی میشه این وسط ؟؟


شاید بگین خب الان چه کینه ای از اون طرف گرفتی چون میدونیدم بعدش هم تراپیست رفتی و هم اومدی توی نینی سایت و درخواست راهنمایی کردی ، خب باز شروع کنی ، هیت میگیری که ، همه که تعریفتو نمیکنن ، بالاخره یکی بین هزار نفر میاد یه چیز میگه ، مگه هر 5 تا انگشت یکی هستن؟؟

 

میگم نه ، هر 5 تا یکی نیستن ولی فرق میکنه بین یه ادم عادی که یه حرف بهت بزنه تا یه کسی که تحصیلاتش رو میزنه فرق سرت و فکر میکنه خودش خدای روی زمینه و بقیه باید به به و چه چهش کنن . یکی ممکنه بیاد بگه که مثلا این موضوع رو دوست نداشتم یا یه جاهاییشو بد گفتی یا هر چی ، این فرق میکنه با نگاه تحقیر امیز و به واسطه سواد بالا و شعور نداشته بزنی 2 شقه اش کنی . والا میگن درخت هر چی پربارتر ، شاخه هاش به زمین نزدیک تر 

 

باشه اصن تو خوبی ، بیا کنترل دست تو!


من نگفتم من خوبم ، کنترلت هم دست خودت باشه من میگم یه حرف رو هزار مدل میشه زد ، تو میزنی بقیه رو نصف میکنی بعد انتظار داری بگن عجب مرد بزرگی ، احسنت ای دانشمند ، خب به اون باشه طرف میره اون مدرک رو هم میگیره با بولدزر از روت رد میشه . پز دانشگاهتو بهم میدی؟ یا پز کشورتو بهم میدی؟ من فقط میگم ادم باش . شاید برات سخت باشه ادم بودن .

 

برای اینکه بیشتر اینو توضیح بدم یه داستانی رو که شنیدم اینجا مثال میزنم ، میگن حاکم یه شهر خواب دید که همه دندون هاش ریخت ، خواب گذارهاشو صدا کرد که بیان تعبیرش کنن ، اولی گفت که جناب حاکم مرگ تمام عزیزان خودشو میبینه ، حاکم خوشش نیومد و حکم اعدامشو صادر کرد ، دومی گفت ، عمر امیر دراز و بیشتر از عمر نزدیکان و خویشانش هست . حاکم این تعبیر و پسندید و بهش جایزه داد

 

هر دو حرف یه منظور رو رسونده ، ولی ببینید یک حرف رو چطور رسونده ؟ 

 

حالا تکلیف چیه خب؟ باز افسردگی و دپ ؟


خو الان یکی بیاد بگه اصلا افتضاح بود مقاله ات یا چمی دونم ، بی کیفیت بود و خوشم نیومد ، باز میری تو غار افسردگی؟ نه ، بهش میگم ممنونم از شما ، سعی میکنم بهترش کنم .یا بگم از مقالات شما استفاده میکنم تا از تکینک هایی که شما استفاده میکنید استفاده کنم و بهترش کنم . دیگه به دل نمی گیرم ": )

 

خب از هیترات برامون میگی دیگه ها؟؟؟


عاا ، خب با اینکه برام احتمالا سخت باشه ولی اره ، چرا که نه ! شاید باز توی نینی سایت اکانت زدم که چطور محترمانه جواب این هیتر ها رو دارد ": )

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

تصمیم گرفتم که 2 تا کار رو انجام بدم

 

 

1.تمام برنامه های اضافی از گوشیم رو پاک کنم

که شامل تمام شبکه های اجتماعی تلگرام و ایتا و بقیه هست و همچنین فیلتر شکن آرگوم

رو تا اخر کارم که اونا تمام شدن مجدد بیارمشون ولی خب احتمالا بیارمش رو لبتاب

 

2.یه اینه کوچیک جیبی بگیرم برای خودم و روزی هزار بار به خودم بگم که :

کسی که میتونه زندگیتو عوض کنه اون ادمی هست که داخل اینه میبینیش

 

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

برگزیده کتاب صوتی

دوست دارم توی این یادداشت بخش هایی از 3 تا کتاب صوتی رو به اشتراک بگذارم

 

از 3 کتاب صوتی

 

1.کیمیاگر

2.درخت سیب

3.پنج نفری که در بهشت منتظر شما هستند.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

دختره گفتش که علاقه ای نداره که قیافه منو ببینه !!! :دی

اینجا سرده و برف اومده بود ، منم وقتی میرم بیرون کتابخونه ، هودی میپوشم و کلاهشو میشکم سرم ، دیروز من موهامو با نمره 8 زدم ، یعنی کچل کچل ، بعد امروز که رفتم بیرون و کلاه هودیه رو کشیده بودم سرم و یه جوری بود که اصلا قیافه و صورتم مشخص نبود از بغل نیمکتی که 3 تا دختر سرش نشسته بودن ، رد شدم و بهم به حالت تیکه یکیشون این حرفو زد ": )))

 

 

 

 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..

5.Life:success

به نظرم اینکه میگن همه چیز دست به دست هم میدن تا یه کاری پیش بره و اتفاق خوبی بیفته ، یه چیزی مثل عکس پایینه!!!

 

 

 

 

 

این کلیپ صوتی پایین رو ،  آدم باید بارها و بارها بشنوه ، حقیقت تلخیه اما بهش خیلی کمک میکنه


++کسی برای موفقیت شما ، منت شما  رو نمیکشه ( کلیک کن )

 

حرفی که میخوام بزنم از روی حسادت نیستا ، بقیه میگفتن منم الان دارم میبینم ، کسایی که سرو تهشون نیم غاز نمی ارزه اومده جلو و دارن همون کار رو انجام میدن ، خداییش اصلا سطحشون خیلی خیلی پایینه بعد اونا اومدن دارن تولید محتوا میکنن ولی به فرقی بین من و اونا هست ، اونا از ترس هاشون رد شدم و حالا با اینکه شاید سطح من خیلی هم بالا باشه ولی یه سد ترسی هست که نمیذاره برم اونورش ، و همین باعث ترس ادم میشه. خیلی بده.

 

++شجاعت داشتن ( برای عبور از سطح ترس ها )، مثل گرفتن و بالا بردن یک فانوس ( یا مشعل ) توی تاریکی هست ، تاریکی بخاطر ترس از ناشناخته ها ترسناکه ولی فانوس رو که بگیری بالا و نور که همه چیز رو روشن کرد میبینی که نه ، تو از تاریکی میترسیدی و حالا که با نور ، راهت رو پیدا کردی ، دیگه چیزی برای ترسیدن وجود نداره.

 

 

شجاعت هم یه نظر من مثل نور قدرتمندی هست که توی قلبته و قلبت رو محکم کرده و حالا تو محکم ، مشعل روشن به دست ، میری وسط تاریکی و اماده برخورد با چالش ها هستی ": )

 

اصلا" باید به قبلترش برگردیم ، اینجوری خیلی بهتره

 

افکار


همه چیز از این شروع میشه

 

 

می دونید این افکار خیلی زیادن  و هر کدوم یه راه نشون میده و تو رو از انتهای مسیر میترسونه ، یه سری افکار مثل نخ پیچیده و سر در گم ، ادم اگه حواسش نباشه ، یه جایی بین اونا گم میشه ولی اگه بدونه باید چیکار کنه میشه که از اون جا و اون دالان هزارتو بیاد بیرون

 

 

منتها اینجا هم گاهی ادم به این فکر میکنه که خب ته این مسیر من چی میشه ؟؟

 

 

می دونید ، اینکه ادم از یه چیزی می ترسه مثل این عکس پایینه ، ترس ها مثل وزنه سنگینه که نمیذاره تو از این دره ترس ها بپیری اونور و ادامه بدی

 

 

دقیقا همینه ها ، میگی وای نکنه سقوط کنم ، وای خدا ، فلانی رو دیدی؟ وای نکنه سقوط کنم ؟ نکنه ؟ یا خدا ، فلان شاگرد زرنگ کلاسمون رو ندیدی ؟ تو از اون بالاتری ؟؟؟ باید این زنجیر ترس ها رو باید یه جایی باز کنیم از پای خودمون .

 

یه چیزی بگم شاید باورتون نشه ، تجربه خودمه و شاید شما هم تجربه اش کرده باشین...

 

صحبت با خود در آینه


ادم باید یه قلم و کاغذ برداره ، با اونی که داخل بدنه ( یا روان یا مغزه ) بشینه صحبت کنه ، هر چیزی که میگه رو یادداشت کنه ، شاید اون از یه چیزی میترسه و حالا که همه جرف هاشو نوشتیم ، حالا بریم دنبال برطرف کردنش و خب قدم اول اینه که حرفهای اون رو هم بشنویم و بعد قدم بعدی رو برداریم. تا زمانی که ادم اینکارو نکنه ، مدام با خودش (یعنی شاید اون ) در جنگه و هی دور خودش میچرخه

 

 

 

 

 

 

 

 

حالا که ادم نشست باهاش صحبت کرد ، حالا باید برای مواجه با ترس ها و چالش هایی که اون گفته ، قدم بعدی رو برداشت و دایره امنیت خودشو ، بزرگتر کردش.

 

 

صحبت با ندای دورن


در پساپرده ذهن یا روانمون ، یه موجودی هست که راهنماگره یا میگه که این کار رو باید اینطور انجام بدی و اگه اموزش ببینه راهنمایی های خوبی هم میکنه ولی درکل راهنماگره و همونی که گاهی تو سرمون یه راهنمایی هایی انجام میده.

 

 

می دونید ، باید نشست باهاش ارتباط گرفت و صحبت کرد و ببینه که نظر اون چیه ؟ چه حرف و صحبتی داره؟

 

شاید موضوعی باعث ترس اون هست که تا ادم ندونه که چی باعث رنج و ترسش میشه ، اون مدام هی میترسه و شما رو هم درگیر میکنه و نمیذاره به جلو حرکت کنید ، بخاطر همین گفتم صحبت باهاش و راهنمایی گرفتن از بقیه و بزرگ کردن دایره امنیت ، خیلی بهمون کمک میکنه. مثلا من مصاحبه کاری در زمینه لینوکس دارم ، اگه همینطوری برم که خب نمیدونم چی میخوان بپرسن که همین باعث استرس منه ولی اگه برای خود ازمون 4 تا فیلم و مصاحبه از اینور اونور ببینم و بخونم و امادگیمو ببرم بالا یا از هوش مصنوعی chatgpt بخوام برام سوال طرح کنه ، بازم خیلی جلوتر هستم و ترسها کمرنگ تر میشن تا زمانی که از اون مرحله رد بشم.

 

 

 

همیشه ایشون حرف نمیزنه ولی وقتی صحبت میکنه باید سریع یادداشتش کرد که راهنمایی خوبی میکنه . بعضی وقت ها حرف هایی که ایشون زده و منم نوشتم رو نگاه میکنم میگم ایول ، اصلا عجب ایده ی خفن و نابی ، سریع باید نوشتنش اون چیزی رو که میگه

 

 

 

اگه ادم به حرف هایی که با اون شخص زده و احیانا اگه قولی داده ، پایبند به اون حرف ها و قول ها باشه ، جنگی نخواهد بود و با همکاری همدیگه میتونه که پیشرفت کنه.

 

 

بالاتر در مورد افکار نوشتم و کلی حرف که انگار مثل یک کلاف در هم پیچیده است ولی صحبت با این ندای دورن ، باعث میشه که اون افکار ، نظم پیدا کنه و بدونه که دنبال چیه و راه حل هاش چی خواهد بود و این خیلی به ادم کمک میکنه.

 

 

اینکه ادم با این راهنماگر درون دوست باشه و قدم به قدم که جلو میره باهاش همکاری های لازم رو انجام بده خیلی کمک کننده است و عالیه.

 

 

 

اونطوری که ادم پیش میده کم و موفقیت هاش شروع بشه ولو از کوچکترین هاش ، کم کم اعتماد بنفسش بیشتر و بیشتر میشه و جفتمون بهم میگیم ممنون! عالی هستی

 

 

ویدیو ببینیم!


وقتی داشتم این عکس ها رو پیدا میکردم برای این یادداشت یه ویدیو دیدم که عکس کاورش برام جالب اومد ، منتها دیگه وقت نکردم با هوش مصنوعی ترجمه اش کنم ،

 

 

++این فایله رو قبول نکردش ، گمونم حجمم تموم شده ، حالا روی دسکتاپش میذاره باشه تا بعد ببینم که چیکارش میشه کرد.

 

+++خیلی بعدا نوشت : اونو توی نماشا آپلودش کردم منتها به زبان اصلی هست و وقت نکردم که با هوش مصنوعی ، دوبله اش کنم ( کلیک )

 

ترس های کوچک و ترس های بزرگ


 

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
Amir ..